the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۷ اسفند ۲۳, جمعه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

اشک‌های شادی

[این‌جا] گفته اگر تنها شش ساعت به پایان زندگی شما باقی مونده باشه، چی‌کار می‌کنید؟

من نمی‌دونم اگر شش ساعت به پایان زندگی‌م مونده باشه چی‌کار می‌کنم. اما می‌دونم اگر فقط یه ساعت مونده باشه چی‌کار می‌کنم. فکر کنم به همون کاری که دارم انجام می‌دم ادامه بدم. کمی هم ناراحت می‌شم البته. چون فشار زیادی از لحاظ فکری توی اون یک ساعت به‌م وارد می‌شه!

یکی از چیزایی که توی اون یک ساعت به‌ش فکر می‌کنم گربه‌ای هست که وقتی بچه بودم دنبال‌اش کردم.

دم‌اش رُ از پشت گرفتم. دور خودم چرخیدم. گربه هم شروع کرد به چرخیدن...

من می‌چرخیدم. او هم می‌چرخید. من لبخند می‌زدم. او بالا می‌رفت. او لبخند می‌زد. من فریاد شادی می‌کشیدم. وزش باد در چشمان گربه باعث می‌شد اشک در چشم‌های‌اش حلقه بزند.

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.