the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۴ خرداد ۸, جمعه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

ساسات

من یه بار توی خواب بنز دیدم. یه بنزِ مدل بالا داشتم. سیاه بود. از همون‌هایی بود که دوست داشتم. بعد که درش رُ باز کردم و سوارش شدم، دیدم توش پیکانه. خب حق هم داشتم. چون همیشه بنز رُ از بیرون دیده بودم. من هیچ تصوری از توی بنز نداشتم. نمی‌تونستم بسازم‌اش. اما تا دل‌تون بخواد توی پیکان نشسته بودم. تا دل‌تون بخواد دستگیره‌ی شیشه‌ی عقبِ ماشین موقعِ چرخوندن از جاش در رفته بود. تا دل‌تون بخواد آچار پیچ‌گوشتی دیده بودم گوشه‌ی بنجره‌ی راننده و کمک راننده. از این پنکه کوچیک‌ها دیده بودم که بالا سرِ راننده می‌چرخه و هوا رُ خنک می‌کنه. این بنزی که من سوار شدم ساسات هم داشت. ساسات برای اینه که وقتی استارت می‌زنیم و ماشین روشن نمی‌شه، می‌کشیم‌اش بیرون و دوباره استارت می‌زنیم. دفعه‌ی دوم ماشین روشن می‌شه.

محصولِ ۱۳۹۴ خرداد ۳, یکشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

دنیاهای موازی

همون‌طور که من تو رو می‌بینم، تو هم من رو می‌بینی؟ همون‌طور که من صدای تو رو می‌شنوم، تو هم صدای من رو می‌شنوی؟ بهم بگو، من تو دنیای تو چه رنگی هستم؟ وقتی به تو نگاه می‌کنم، انعکاسِ نورِ آفتاب از کدوم سمت به چشم‌های تو می‌تابه؟ به من بگو، وقتی به سمت‌ات می‌آم و از تو رد می‌شم، تو به کدوم سمت می‌ری؟ وقتی از کسی رد می‌شی، این سوال‌هایی که ازت پرسیدم رو، از کی می‌پرسی؟

محصولِ ۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۳, یکشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

نظریه‌ی تورینگ و از خود گذشتگی

» توری زدن همیشه به‌ترین راه برای مبارزه با پشه نیست. ما یه بار همچین تجربه‌ای داشتیم. می‌خواستیم با پشه مبارزه کنیم، توری زدیم پشه‌ها بیش‌تر شدند. علت‌اش این بود که پشه‌ها توی خونه سر از تخم بیرون می‌آوردند، بعد راحت از خونه می‌رفتند بیرون وقتی توری نبود. ولی وقتی توری زدیم دیگه نمی‌تونستن برن بیرون و روز به روز جمعیت‌شون بیش‌تر شد. اینه که هر موقع خواستید توری بزنید، اول بررسی کنید ببینید پشه‌ها از کدوم طرف دارن می‌رن کدوم طرف. گاهی وقت‌ها وقتی پشه‌ها دارن روز به روز بیش‌تر می‌شن و به پنجره‌ها هم توری وصله، به‌ترین راهِ حل اینه که توری‌ها رُ پاره کنید.

» بعضی‌ها اعتقاد دارند که از خودگذشتگی توسط کسانی انجام می‌شه که خودخواه نیستند. یعنی اگر کسی خودخواه باشه از خود گذشتگی نمی‌کنه. اما به‌نظرِ من همه‌ی آدم‌ها خودخواه هستند. و از خودگذشتگی هم نوعی خودخواهیه. مثلن فرض کنید پدری رُ که کودک پنج ساله‌اش می‌افته توی رودخونه و در آستانه‌ی غرق شدن و مرگ قرار می‌گیره. پدر هم بلافاصله می‌پره توی آبِ سردِ رودخونه با این‌که می‌دونه ممکنه کاری از دست‌اش بر نیاد و خودش هم غرق بشه. خب حالا ممکنه در نخستین نگاه به نظر برسه پدر برای نجاتِ فرزندش از خود گذشتگی کرده. اما من می‌گم خودخواهی کرده. چون یه لحظه با خودش فکر کرده اگر بچه‌ام بمیره، من دیگه تا آخرِ عمر نمی‌تونم راحت زندگی کنم. پس برای این‌که راحت زندگی کنم، بهتره یا بچه رُ نجات بدم، یا این‌که دیگه خودم هم وجود نداشته باشم.

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.