the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۷ مهر ۵, جمعه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

اسب‌ها در راه‌اند

من دیگه هیچ آرزویی ندارم. تقریبن به هر چیزی که توی زندگی می‌خواستم رسیدم. خدا رُ شکر... حالا فقط دوست دارم برم آمریکا، یه مزرعه‌ی بزرگ برای خودم بخرم، با صد تا اسب. دوست دارم باقی عمرم رُ فقط با همین اسب‌ها سر کنم.
درسته که زود گذشت، اما خوب بود، خیلی خوب...

محصولِ ۱۳۸۷ مهر ۴, پنجشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

شیطان

قدیمیا اعتقاد داشتن این چیزایی که صبح‌ها گوشه‌ی چشم آدم هست کار شیطونه. شیطون می‌آد شبا می‌شاشه تو صورت آدم. صب که از خواب پا می‌شی باید بشوری دست و روتو...
اما الان دیگه هیچ کس به این چیزا اعتقاد نداره
همه می‌دونن که شیطون آب نمی‌خوره اصلن

محصولِ ۱۳۸۷ مهر ۱, دوشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

نیروی ذهن

یکی از آشنایان خواب‌اش ان‌قدر سنگین بود که صبح‌ها حتا با زنگ ساعت هم بیدار نمی‌شد. کسی هم نبود که بیدارش کنه. یه نفر یک کتابی به‌ش معرفی کرد برای کنترل ذهن. کلن مفهوم این کتاب این بود که به هر چیزی که می‌خواهید رخ بده باید روزی چند دقیقه با تمرکز کامل فکر کنید.
خلاصه، این آشنای ما هم برای یکی دو هفته، روزی بیست دقیقه این کار رُ می‌کرد (تقریبن یه همچین کاری می‌کرد): یه جای آروم و خلوت می‌نشست، چشم‌هاش رُ می‌بست. خودش رُ تصور می‌کرد که خوابیده. بعد تصور می‌کرد که صبح شده و مثلن نزدیک ساعت هشته (اگر می‌خواست ساعت هشت بیدار شه). بعد عقربه‌های ساعت رُ با جزییات کامل توی ذهن‌اش تجسم می‌کرد که دارن می‌چرخن و به ساعت هشت نزدیک می‌شن. به‌محض این‌که ساعت هشت می‌شد خودش رُ تصور می‌کرد که از خواب بیدار می‌شه. نتیجه این‌که این بنده خدا که با صدای توپ هم بیدار نمی‌شد بعد از یکی دو هفته تمرین هر روز صبح راس ساعت هشت از خواب می‌پرید!
اما چند تا نکته‌: راس ساعت هشت یعنی درست وقتی که ثانیه‌شمار می‌رسید روی عدد دوازده! نه یک ثانیه زودتر نه یک ثانیه دیرتر! ممکنه بپرسید اگر دو تا ساعت توی اتاق بود که اختلاف زمانی داشتند با کدوم بیدار می‌شد. با همونی که توی ذهن‌اش تصور کرده بود. مهم‌ترین چیز در این روش اینه که همه چیز رُ با جزییات کامل تصور کنید. یعنی اگر پشت ساعت مچی رنگ‌اش یک کم رفته اون رُ هم تصور کنید. اگر رنگ دیوار ساعت دیواری اتاق یک کم ترک خورده اون رُ هم باید ببینید.
نکته‌ی دیگه‌ای که وجود داره طرز بیدار شدن بود. ایشون راس ساعت هشت هر دو چشم‌اش یک دفعه از هم باز می‌شد! انگار که از چیزی ترسید باشه، یه همچین حالتی. خب واقعن یک کم ترس‌ناکه که آدم هر روز درست راس یه ساعت خاصی از خواب بپره. این بنده خدا هم که یک کم ترسیده بود کلن بی‌خیال این روش شد.
نکته‌ی آخر این‌که چرا همچین چیزی اتفاق می‌افته؟ احتمالن باید پای یک شعور درونی و ناخودآگاه در میون باشه که همیشه بیداره و هیچ‌وقت به‌خواب نمی‌ره.

محصولِ ۱۳۸۷ شهریور ۲۹, جمعه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

در خفا

- ببخشید من یک بیماری گرفته‌ام که دیگه نمی‌تونم نماز بخونم حاج‌آقا
- یعنی چه؟! چه بیماری؟
- گفتنی نیست، دیدنیه!
- کو؟ ببینم
- ایناها
- کو؟!
- ایناها
- کافیه! دیدم
- خب، حالا تکلیف چیه حاج‌آقا؟
- اشکالی ندارد، شما می‌توانید دیگر نماز نخوانید... اما شرایط دارد
- چه شرایطی حاج آقا؟
- احتیاط واجب آن است که این نماز نخواندن شما جلوی جمع و در حضور دیگران نباشد. یک نگاهی به خودتان بیاندازید. شما حالا دیگر الگوی جوانان هستید. اگر آن‌ها ببینند که شما نماز نمی‌خوانید ممکن است فکر کنند نماز نخواندن کار خوبی‌ست. پس به‌تر است نمازتان را جایی نخوانید که کسی شما را نبیند.
- چشم حاج‌آقا، خیال‌تون راحت باشه

محصولِ ۱۳۸۷ شهریور ۲۲, جمعه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

زندگی

آدم‌هایی که زندگی خیلی خیلی سخت یا خیلی خیلی راحتی رُ دارن تجربه می‌کنن خیال‌شون راحت باشه. چون این آخرین باریه که در این سطح باقی می‌مونن. اما اگر یک زندگی خیلی معمولی دارید، گاهی سختی، گاهی آسایش، متاسفم، باید بترسید از این وضعیت. مطمئن باشید یه جای کار مشکلی وجود داره. به دور و ورتون نگاه کنید. حتمن می‌شه یه کاری کرد. فرصت از دست می‌ره. حیفه اگر برگردید.

محصولِ ۱۳۸۷ شهریور ۲۰, چهارشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

** زبان امروز **

استرس (۲)
یکی از دلایلی که باید به استرس اهمیت بدهیم و کلمات را با استرس درست تلفظ کنیم این است که تغییر استرس کلمات گاهی می‌تواند معنی کلمه را عوض کند. من می‌توانم در این زمینه دو نمونه برای شما مثال بزنم اما اگر خوب بگردیم نمونه‌های دیگری هم می‌توان یافت.

'Content: the things that are inside a box, bag, room etc
Most of the gallery's contents were damaged in the fire.
Con'tent: happy and satisfied
I am content with my job.

Com'plex: 'complicated
'Complex:
a group of buildings

در کلمه‌هایی که اسم و فعل‌شان یکی است، معمولا برای اسم‌ها استرس اول کلمه است و برای فعل‌شان استرس وسط کلمه است.

'insult (توهین), 'increase (n), 'record (n), 'export (n), 'digest (n)
in'sult (توهین کردن), in'crease (v), re'cord (v), ex'port (v), di'gest (v)

در مورد record علاوه بر اینکه جای استرس فرق می‌کند نوع تلفظ هم کمی فرق می‌کند
اولی هست (REKERD')
دومی هست (RI'KORD)
پس همیشه دقت کنید کلمه‌ای که به‌کار می‌برید اسم است یا فعل.

جای استرس در یک کلمه اغلب موارد قابل پیش‌بینی است. برای همین انگلیسی زبانان می‌توانند استرس کلماتی که برای اولین بار می‌بینند یا کلمات من‌درآوردی را به‌خوبی شناسایی کنند.

قانون استرس برای اسم‌ها (noun)
بخش (syllable) آخر را نادیده بگیرید. پس کلماتی که دو بخش دارند استرس بر روی بخش نخست آن‌ها قرار می‌گیرد. مثال:
'radar, 'insult, 'digest, 'taxi, 'satire

اگر کلمه بیش از دو بخش داشت:
اگر بخش یکی مانده به آخر (heavy) بود، استرس بر روی آن قرار می‌گیرد وگرنه استرس بر روی بخش قبل از آن قرار می‌گیرد. منظور از heavy در این‌جا long vowel است. یعنی حرف صداداری که کشیده شود. در مثال‌های زیر حرف استرس‌دار با رنگ قرمز نمایش داده شده.

po.ta.to - ca.me.ra
a.part.ment - quan.ti.ty
re.la.tion - em.pe.ror
di.sas.ter - cus.to.dy
ho.ri.zon - com.pli.ment
e.nig.ma - ca.pi.tal
ap.pen.dix - dis.ci.pline
re.luc.tance - e.vi.dence

بد نیست یک چیز کلی در مورد قوانین بدانیم. اما این مزخرفات را هیچ‌وقت نباید حفظ کرد. بعدا روشی یاد می‌دهم که خودتان بتوانید بی‌هیچ قاعده و قانونی استرس کلمات را حدس بزنید یا اگر نمی‌دانید یک بار ببینید و برای همیشه به‌خاطر بسپارید.
خدافظ (استرس روی ف)

محصولِ ۱۳۸۷ شهریور ۱۴, پنجشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

** زبان امروز **

استرس (۱)
اگر دوست داشته باشید می‌خواهم در چند بخش درباره‌ی استرس کلمات در زبان انگلیسی سخن برانم. منظور از استرس در این نوشته و نوشته‌های بعدی همان خط کوچکی است که در دیکشنری انگلیسی بر روی حروف هر کلمه وجود دارد.
استرس به زبان انگلیسی ربطی ندارد و در همه‌ی زبان‌ها وجود دارد. در زبان فارسی و روسی و مغولی و ژاپنی هم استرس وجود دارد. اصولن هر صدای معنادار یا بی‌معنایی که از دهان شما خارج شود استرس دارد. البته شرطش این است که بیش از یک بخش داشته باشد.
برای این‌که استرس را درست یاد بگیریم ابتدا باید بخش کردن کلمات را خوب بلد باشیم. خوش‌بختانه بخش‌کردن کلمات را در سال اول دبستان به همه‌مان یاد داده‌اند. اگر یادتان باشد کلمات را با دست چپ و راست‌مان بخش می‌کردیم. مثلن کتاب چند بخش دارد؟ آفرین، دو بخش: کت، آب. هنرمند چند بخش دارد؟ سه بخش: هُ، نر، مند. استرس بر روی حرف اول هر کدام از بخش‌های یک کلمه می‌تواند قرار بگیرد. مثلن در مورد هنرمند استرس می‌تواند بر روی یکی از این سه حرف باشد: «ه»، «ن» و یا «م». استرس این کلمه بر روی حرف «م» است.
سخن گفتن درباره‌ی استرس کلماتی که تنها یک بخش دارند چندان معنی ندارد. مثلن «آب» چون یک بخش دارد استرس‌اش هم روی حرف اول‌اش است «آ».
استرس کلمات هیچ ربطی به تشدید ندارد. بنابراین اگر خواستید حرفی را با استرس بیان کنید لطفن تلاش نکنید آن را با تشدید ادا کنید! برای نمونه می‌توان از واژه‌ی «فوّاره» یاد کرد. این کلمه چند بخش دارد؟ سه بخش: فو، وا، ره. استرس این حرف برروی حرف اول بخش سوم یعنی «ر» است نه حرف اول بخش دوم «و» که مشدد است.
همه‌ی ما استرس درست کلمات را به‌صورت ناخودآگاه از زبان مادری‌مان یادگرفته‌ایم اما دلیل نمی‌شود که بدانیم استرس هر کلمه بر روی کدام حرف آن است. اگر شما از یک آمریکایی بپرسید استرس کلمه‌ی de'termine بر روی کدام حرف است به احتمال زیاد نمی‌فهمد شما درباره‌ی چه چیزی دارید صحبت می‌کنید و اگر هم بفهمد به‌احتمال زیاد پاسخ اشتباهی به‌شما خواهد داد باوجود اینکه خود این فرد استرس این کلمه را به‌درستی بیان خواهد کرد. اگر هم من از شما بپرسم استرس واژه‌ی «دبستان» بر روی کدام حرف است شما هم چیزی در این مورد نمی‌دانید اما می‌توانید دبستان را درست بیان کنید.
جابحایی استرس بر روی حروف گاهی باعث به‌وجود آمدن لهجه‌ی جدیدی می‌شود. مثلن می‌توان به لهجه‌ی یزدی اشاره کرد که به‌نظر من فرق‌اش با لهجه‌ی تهرانی به‌خاطر جابجا شدن استرس از آخر کلمات به ابتدای آن‌ها به‌وجود آمده است. برای نمونه می‌توان به واژه‌ی «معده» اشاره کرد که استرس آن در لهجه‌ی تهرانی بر روی حرف «د» قرار دارد اما در لهجه‌ی یزدی بر روی «م» است. روزی یک یزدی می‌رود پیش دکتر و با لهجه‌ی شیرین یزدی‌اش می‌گوید «مِدم (معده‌ام) درد مِکُنه». دکتر هم چون تهرانی بود فکر می‌کند که منظور مریض از «مدم» همان «می‌دهم» است چون استرس «می‌دهم» هم وقتی به‌صورت عادی در یک جمله بیان می‌شود بر روی حرف اول‌اش قرار دارد. دکتر هم می‌گوید خب نده! اگر استرس معده بر روی حرف اول نبود دکتر هیچ‌گاه دچار چنین اشتباهی در تشخیص بیماری مریض نمی‌شد.
استرس کلمات در زبان‌های مختلف از الگوهای خاصی پیروی می‌کند. مثلن در زبان انگلیسی استرس اسم‌ها و صفت‌ها بیش‌تر بر روی حروف ابتدایی است اما استرس فعل‌ها بیش‌تر وسط کلمات قرار دارد. به‌طور کلی استرس در زبان انگلیسی بیش‌تر به سمت اول کلمه میل پیدا می‌کند. اما در زبان فارسی برعکس است و استرس بیش‌تر به‌سمت ته کلمه میل پیدا می‌کند. برای همین است که حتا اگر یک آمریکایی با تسلط کامل هم به فارسی سخن بگوید می‌توان فهمید که او یک آمریکایی‌ست چون به‌صورت ناخودآگاه و به‌خاطر چیزی که از زبان مادری‌اش یادگرفته‌ است فکر می‌کند همه‌ی کلمات را باید طوری ادا کند که استرس‌شان در ابتدای کلمه قرار بگیرد.
و به همین دلیل هم هست که یک ایرانی که بعد از انقلاب به آمریکا فرار کرده است را هنوز هم بعد از سی‌سال می‌توان از لهجه‌ی فارسی‌اش شناخت. فقط کافی‌ست یک کلمه از دهان‌اش بیرون بیاید.
استرس کلمات چیزی نیست که به‌راحتی قابل آموزش دادن و یاد گرفتن باشد. اگر معلم‌های ما هم استرس کلمات را نمی‌دانند و یاد نمی‌دهند اشکالی بر آنان وارد نیست.

محصولِ ۱۳۸۷ شهریور ۱۳, چهارشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره
[بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افتد]
مامان بیا ببین این آقاهه چی‌کار داره دم در. لباس‌اش سبزه. از کمیته اومده. می‌گه روزه به معتادا هم واجبه
روزه به معتادا واجب نیست پسرم. بیا سر سفره غذات رُ بخور. ناهارت سرد می‌شه‌ها! آقاجون شما هم بفرمایید

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.