دربارهی من
من ناآرام هستم و نمیدونم چرا. شاید به این خاطر که یک انسان هستم و انسان از حیوان پیچیدهتر شده در طولِ زمان. شاید اگر انقدر پیچیده نمیشدیم حالا مثلِ یه حیوون راحت زندگی میکردیم. همون چیزی بودیم که هستیم. به چیزی تظاهر نمیکردیم. خودمون بودیم. خودمون زندگی میکردیم. خودمون از دنیا میرفتیم. اما چه کنیم که آدم شدیم. که فرق کردیم. که به فکر فرو رفتیم. که تنها شدیم...
من گواهی میدم به وجود خدایی که ازش دور هستیم
خدایی که هر چند وقت یک بار خودش رُ به ما نشون میده و غم دوریاش چند برابر میشه توی وجودمون
نسخهی بهروز شده: ۱۴ بهمن ۱۳۹۹
بعد از سالها انتظار، به آرامش رسیدم. من میدونم کی هستم. از کجا اومدم و به کجا میرم.