the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۷ تیر ۱, جمعه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

خواب

دیشب خواب دیدم که در یک گیر و دارِ عجیب اما کاملن منطقی، با ترکیبِ ناموزونی از لباس‌ها در خیابان جلوی ماشینِ دایی‌ام ظاهر شدم! و در همان لحظه ناگهان یادم افتاد که هفته‌ی پیش برای دایی‌ام یک خواب تعریف کرده بودم و دایی‌ام با تعجب به من گفته بود که خواب‌ات اتفاق افتاده، و بعد او هم برای من تعریف کرده بود که خواب دیده من با یه همچین لباسی جلوی ماشین‌اش ظاهر می‌شم و امروز که خواب‌اش در خواب‌ام به واقعیت پیوست از این موضوع شگفت‌زده بودم. و این رو هم بگم که توی خواب فهمیده بودم که دارم خواب می‌بینم، اما نمی‌دونستم خوابی که دایی‌ام برای تعریف کرده بود رو همون موقع دارم از خودم می‌سازم یا این‌که هفته‌ی پیش واقعن خواب دیده‌ام که دایی‌ام داره برام خواب تعریف می‌کنه یا این‌که هفته‌ی پیش واقعن در بیداری این خواب رو برام تعریف کرده! خلاصه که این اصلِ خواب بود و حاشیه‌اش یک مهمانی بود که توش مادرم هم بود و یکی دیگه از دایی‌هایم هم بود و زمینی حاصل‌خیر بود در کنار رودخونه‌ای که یکی دیگه از دایی‌هام داشت توش ادرار می‌کرد و توی مهمانی هم خاله‌ام را ندیدم اما بچه‌ی شش هفت ماهه‌ای را دیدم که به نظرم آمد خاله‌ام تازه به‌دنیا آورده است.

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.