the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۸ آبان ۳, جمعه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

تفقد جویان

سی و هفت نکته‌ای که کاش قبل از ... می‌دانستم.

در آوردن کفشها و ورود به مسجدم

به دنیا آوردنِ بچه‌ی سوم‌ام

هوا کردنِ بادبادک کنارِ دریاچه‌ام

روشن کردنِ آتش کنارِ رودخانه‌ام

فرود آمدن بر روی باندِ یخ‌زده با هواپیمای پر از مسافرم

تعارف کردنِ سیگار به همکلاسیِ کلاسِ سوم‌ام

جاری شدنِ خون از وریدِ پاکِ امیر به رگ‌هایم

دزدیدنِ نگاه از چشم‌های مسافری که روبرویم نشسته است‌ام

در آوردنِ دستمال از جیبِ نزدیک‌ترین آدمی که در اطرافم حضور داشت پیش از عطسه‌ی ناگهانی‌ام

تابیدن به دریایِ شبِ زمین‌ام

پرت کردن دمپایی با پایم به سمت کسی که از پشت چشم‌هایم را گرفته بود و گفته بود: من کی‌ام، و بعد از چند حدسِ اشتباه فهمیده بود من را اشتباه گرفته است و فرار کرده بود و قبل از اینکه به در برسد دمپایی به پشتِ کله‌اش خورده بودم

دست کشیدن بر سرِ تفقدجویانی که به دیدارم آمده بودند و چند بار در زده بودند و باز نکرده بودم، برای همین برگشته بودند که بروند اما پیش از آنکه در انتهای کوچه از نظر ناپدید شوند در را باز کرده بودم و گفته بودم: بیایید تصدق‌تان، بیایید تفقدتان کنم، من این‌جایم، فقط حوصله‌ی کسی را نداشتم امروزم‌ام

محصولِ ۱۳۹۸ آبان ۲, پنجشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

رد شدن از روی آدم‌ها

یه نفر هست اهلِ شیلیه. این روزها گوشه‌ی مانیتورش تلویزیون بازه و اخبار ناآرامی‌های شیلی رو دنبال می‌کنه. امروز که کنارش نشسته بودم دیدم یک ماشین با سرعت آمد و از روی مردم رد شدم. یاد ماشینی افتادم که سال ۸۸ در میدان ولیعصر از روی مردم رد شد. بهش گفتم همه‌ی این‌ها برای ما خاطره است! یک بتری نوشیدنی جلویش هست به اسم Club Mate. می‌گوید در آمریکای جنوبی خیلی معروف است و همه می‌نوشند. شبیه چای است و شکر و کافئین زیادی دارد. برای همین معتاد کنند است. می‌گویم کلاب میت؟ می‌گوید میت نه، مته. واژه‌ی اسپانیایی است.

توماس

یه نفر هست اسمش توماسه. اون روز می‌خواست یه چیزی برام دیکته کنه. گفت ام. نوشتم ام. گفت جی. نوشتم جی. گفت دی. نوشتم دی. گفت دی. نوشتم دی. گفت نه، دی، مثل دوماس. گفتم آهان تی. گفت ساری.

هندی هم نبود ها. فکر کنم اهل چک بود.

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.