در جستجوی نگار
عطسه کنان به سوی آسمان میروم. در آنجا مردیست که نگاهاش به نگاه خدا میماند. من در جست و جوی نگارم در ابرها به نگار زمینیان رسیدهام. به هر سو مینگرم پیریست با عصایی به سویام نشانه رفته. عصایام را به سویشان نشانه میروم. من جوان و آنان همچنان همان پیرانِ عصا به سویام نشانه رفته. همه سر بر بالش گذاشتهاند آنان که خواستهاند آرامشان را از من با تیری که در مغر نشاندهام.
بخوابید ای هزاران سال خوابیدگان. بخوابید ای نامده رفتگان...