the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۹, سه‌شنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

مهاجران

دیروز عکسی دیدم از دکتر عطاءالله مهاجرانی.
البته من هیچ وقت در حد و اندازه‌ای نیستم و نخواهم بود که در مورد ایشون چیزی بنویسم. اما یه چیزی در مورد این عکس برام جالب بود:
آستین‌های کوتاه و یقه‌ای محکم بسته
من از این عکس یه برداشتی دارم که شاید اشتباه باشه البته.
برداشت من اینه که ایشون که حالا در اروپا به سر می‌برند احساس کرده‌اند تا حدی از نظر پوشش می‌توانند آزادتر باشند، اما این آزادی رُ فقط در آستین کوتاه دیده‌اند. من فکر می‌کنم حتا یک ثانیه هم از ذهن مبارک ایشون نگذشته که می‌شه دکمه‌ی اون یقه رُ شل‌تر بست و کمی نفس کشید.
حالا این فقط یه مثال بود. بعضی وقت‌ها بعضی چیزهای شبیه این از کودکی در ذهن انسان نهادینه می‌شه. و آدم هیچ‌وقت تا لحظه‌ی مرگ‌اش جرات نمی‌کنه حتا یه ثانیه هم خلاف اون چیز فکر کنه.

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.