the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۸ خرداد ۴, دوشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

جاده

دیشب یه تجربه‌ی تازه داشتم.
چند دقیقه بعد از این‌که خواب‌ام برد از خواب پریدم و دیدم سوار یک ماشین هستم که با سرعت داره تو یه جاده‌ی خاکی حرکت می‌کنه. دقیقن همون‌جوری که یه ماشین روی سنگ‌ریزه‌ها بالا و پایین می‌ره، همون احساس رُ داشتم. البته چون دراز کشیده بودم و بیدار بودم این احساس رُ داشتم که مثلن سوار یک وانت هستم که پشت‌اش دراز کشیده‌ام. احساس حرکت روی سنگ‌ریزه‌های کف جاده به قدری واقعی بود که دست‌ام رو گرفتم به بدنم که ببینم آیا بدنم واقعن داره با ماشین بالا پایین می‌ره یا نه. اما حرکتی در کار نبود. فقط نبض‌ام کمی تندتر می‌زد انگار.
من هم قاتی کردما. به جای این‌که وقتی می‌خوابم خواب ببینم وقتی از خواب بیدار می‌شم خواب می‌بینم!

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.