تولد دو سالگی
شنبه، 25 تير، 1384
«دليل بودنم»
شايد نوشتن
تنها راه آروم شدن يه ناآروم باشه
بدون اينکه مشتی به ديوار بکوبه
يا کسی رو از طبقه سوم کوی دانشگاه پرت کنه
يا دکتری از روی عصبانيت واکسن رو تو چشم بچه يکنه به جای دستش يا شايد هم پاش
پس می نويسم
تا کی/که آروم بگيرم
» سلام
امروز وبلاگم دو ساله شد :)
نمیخواهید تبریک بگید؟!
حالا در یک حرکت نمادین میخوام به بهترین نوشتهی خودم در این دو سال یه لوح تقدیر بدم!
این لوح تعلق میگیره به، نوشتهی [رویا]، به خاطر بهترین خیالپردازی.
الان دیگه اون هدفی که از وبلاگ نوشتن داشتم برام بیمعنا شده. چون میدونم که هیچ وقت دست یافتنی نیست. اما حالا فقط به یک دلیل به وبلاگ نوشتن ادامه میدم. فقط برای این که، وقتی پنجاه سال دیگه به نوشتههای امروزم نگاه میکنم احساس خوبی بهم دست بده. کی میدونه پنجاه سال دیگه دنیا چه شکلیه؟ مهم نیست، شاید قشنگتر، شاید هم زشتتر. پیشنهاد میکنم شما هم اگر وبلاگ نمینویسید نوشتن رو شروع کنید. فقط برای این که دوست دارم شما هم پنجاه سال دیگه احساس خوبی داشته باشید :)