نقاب، زن، اراده
سلام
این اولین نوشتهای است که از من در اینترنت گذاشته میشه*، که مسبب اون هم یکی از دوستان هست که در توصیفش میتونم بگم دوستی هست که میتونم باهاش نرم و طبیعی باشم. راستی یادم باشه یه پست در مورد نرم و طبیعی بودن صحبت کنم.
نوشتهی اول
موضوع: نقاب، زن، اراده
اگر فیلم نقاب رو دیده باشین، پارسا پیروزفر تو سکانسی، مورد ظلم واقع بودن زنها رو زیر سوال میبره و میگه (نقل به مضمون): هر چه کار سخته مال مردهاست (از صبح تا شب جون میکنن) بعدش هم میگن به زنها ظلم میشه و...
دیدم هم حرف پارسا درسته هم اینکه واقعن به زنها ظلم میشه [هیچ پسری دوست نداره یه دختر باشه ولی خیلی از دخترها هستن که دوست دارن پسر باشن]
حالا این دو تا حرف چه جوری هر دو درست میشه به نظر من اینطوری:
تو ایران درسته که در خیلی موارد به زنها و دخترها احترام میذارن و خیلی کارهای دیگه که مردها براش میکنن، ولی به ازای همهی اون کارها یه چیز رو از اونها گرفتن** و اون یه چیز «اراده» است. وقتی اراده و آزادی از کسی گرفته میشود یعنی تبدیل شدن به هیچ، به کسی که هیچ چیز از خودش نداره ولی به ظاهر خیلی چیزها بهش دادن***.
دو واقعیت:
۱- این نوع رفتار با زن در طی طول تاریخ شکل گرفته، و در تاریخ زندگی بشری تجربه شده که به زن زیادی آزادی و اراده بدن دهن مرد رو سرویس میکنه!
۲- بعضی از زنها و دخترها هم دوست دارن از خودشون هیچ ارادهای نداشته باشن و به یک مرد «محکم» وابسته باشن :)
-----------
ناآرام:
* دروغ میگه قبلن هم یه جاهایی یه چیزایی نوشته
** منظور نویسنده «گرفتهاند» بوده است. خیلی وقته که میخوام در مورد فرق این جور کلمهها و ارتباط این فرق با زبان انگلیسی یه چیزی بنویسم ولی وقت نشده تا حالا.
*** «دادهاند»، همان **
شوما همتون ديوونه اين ... اينو بي تعارف عرض مي كنم
پاسخحذفبه جعـــفــــرقــــــلی هم سلام من رو برسون