دو صد من زر
افغانیها به دویست میگن دوصد و به سیصد میگد سهصد. ما ایرانیها هم در زمانهای قدیم از دوصد و سهصد استفاده میکردهایم اما به مرور زمان اونها رُ تبدیل به دویست و سیصد کردهایم چون احتمالن بیانشون راحتتر بوده.
اگر مایهی زندگی بندگی است ... دو صد بار مردن به از زندگی است (فردوسی)
بیامد دو صد مرد آتش فروز ... دمیدند و گفتی شب آمد به روز (فردوسی)
بادات دو صد خلعت از ایام که آنرا ... جز گوهر ناسفته من ایثار ندارم (سنایی غزنوی)
دو صد رقعه بالای هم دوخته ... ز حراق و او در میان سوخته (بوستان سعدی)
اگر به هر مويت دو صد هنر باشد ... هنر به كار نيايد چو بخت بد باشد (گلستان سعدی)
بزرگی سراسر به گفتار نیست ... دو صد گفته چون نیم کردار نیست (عمادی)
چو حافظ در قناعت کوش و از دنیای دون بگذر ... که یک جو منت دونان دو صد من زر نمیارزد (حافظ)
حالا سوال اینه که چرا چنین تحولی در زبانِ افغانی صورت نگرفته؟ چرا افغانیها هیچوقت احساس نکردهاند که باید برای دوصد یا سهصد جایگزین پیدا کنند؟ آیا ساختار مغز افغانیها با ساختار مغز ایرانیها فرق میکنه؟
در پایان دو تا نکته خدمتتون عرض میکنم:
یکی اینکه اگر هر من سه کیلو باشه دو صد من زر در واقع میشه ششصد کیلو طلا!
دوم اینکه عددهای افغانی اینجوری هستند:
صد، دوصد، سهصد، چهارصد، پنجصد، ششصد، هفتصد، هشتصد، نهصد
همونطور که میبینید ما ایرانیها با دوصد، سهصد و پنجصد مشکل داشتهایم و اونها رُ تبدیل کردهایم به چیزهایی که بیان کردنشون برامون راحتتر بوده. اگر شما دانشجوی رشتهی زبان و ادبیات فارسی هستید و دنبال یک موضوع برای پایاننامهی خودتون میگردید برید تحقیق کنید ببینید این سه تا عدد چه فرقی با شش عدد دیگه داشتهاند که ما مجبور شدهایم تغییرشون بدیم! و چرا افغانیها هیچوقت چنین تغییری در زبانشون رخ نداده؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون