the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

جان فدا

- سلام خانوم دکتر
- من دکتر نیستم. من منشیِ آقای دکتر هستم. لطفن همون جا بنشینید تا آقای دکتر از راه برسند
- ببخشید من یه سوالی برام پیش اومده!
- بفرمایید
- این دکترهایی که توی مطب‌شون روزی ۱۰۰ تا مریض ویزیت می‌کنند، چه‌طوری مریضی به‌شون منتقل نمی‌شه؟
- دکترها هم مریض می‌شن ولی خیلی کم‌تر به دو دلیل!
۱- بلدند چه‌طوری مریض نشن
۲- وقتی مرتب با یه سری آنتی ژن تماس داشته باشی می‌تونی بدون این‌که مریض بشی ایمنی پیدا کنی
- چه‌طوری می‌شه از یه نفر ویروس نگرفت بدون این‌که ماسک به دهن داشت؟
- ویروس می‌گیری، ولی چون ایمن هستی چیزیت نمی‌شه. ببین، ویروس‌ها یه سری ژنوم ِ مشترک دارند. تو با یه نوع ِ ضعیف ایمن می‌شی، بعد cross reaction می‌ده توی بدن‌ات با یک نوع ِ قوی که سخت مریض می‌کنه، بعد تو به اون ایمن می‌شی. خب مردم ِ عادی کم‌تر با همه‌ی ویروس‌ها در تماس هستند. اما دکترها با ویروس‌های ضعیف علیه ویروس‌های قوی ایمن می‌شن
- مگه مریض ویروسِ ضعیف توی بدن‌اشه؟
- هر مریضی یه سری ویروسِ ضعیف توی بدن‌اش داره که ربطی به بیماری‌اش ندارند. اون ویروس‌های ضعیف به آقای دکتر منتقل می‌شن و دکتر ایمن می‌شه
- پس این دوره‌گردهایی که که توی قطارهای مترو راه می‌افتند و به مردم خرت و پرت می‌فروشند هم در برابر همه‌ی بیماری‌ها ایمن سازی می‌شن به خاطر ارتباط زیادی که با مردم دارن؟
- آره. کلن آدم‌هایی که این‌جوری زندگی می‌کنند از آدم‌های سوسولِ شمال شهری که با انتی ژن‌های کم‌تری مواجه می‌شن کم‌تر مریض می‌شن
- آنتی ژن چیه؟
- پارتیکل ِ مولکولی که باعث ایجاد پاسخ ایمنی در آدم می‌شه. یه باکتری یه عالمه آنتی ژن داره. ولی خب بیماری‌ها قسمت‌های مولکولی‌شون با هم فرق می‌کنه و ایمنی به یکی باعث ایمنی به یکی دیگه نمی‌شه. باسه همینه که دکترها هم بعضی وقت‌ها مریض می‌شن.
- خب ما که ۱۲ سال از بچگی توی مدرسه هر روز با ۳۰-۴۰ نفر در تماس بودیم، اگر از هر کدوم از اون بچه‌ها یه ویروس ضعیف به ما منتقل شده باشه الان باید در برابر همه‌ی بیماری‌ها ایمن باشیم دیگه! نه؟ از این نظر چه فرقی با پزشک‌ها داریم؟
- خب یه چیزی وجود داره به نام جهش ژنتیکی. ویروس‌ها مدام دارن جهش می‌دن. ویروسی که دیروز باهاش سرما خوردی، با ویروسی که هفته‌ی بعد باهاش سرما می‌خوری فرق داره. یعنی همه‌اش داره تغییر می‌کنه. و پزشک‌ها چون تو مخزن آلودگی هستند با ژنوم‌های جدید بیش‌تر سر و کار دارند
- آدم‌ها چی؟ هر چند وقت یه بار جهش ژنتیکی ندارند؟
- دارند. ولی توسط آنزیم‌ها حذف می‌شه. یا سیستم ایمنی اون سلول رُ می‌کشه. اگر این کار به خوبی انجام نشه اسم‌اش می‌شه سرطان
- یعنی این ویروس‌ها همه‌شون سرطان دارند؟
- سرطان یعنی رفتار غیرطبیعی و بدون نظم سلول. اون‌ها خب نیاز به نظم ندارند. و رفتارشون شبیه سلول‌های سرطانیه. با این فرق که مرکز مرگ سلولی توی سلول‌های سرطانی از بین می‌ره
- مرکز مرگ سلولی چیه؟
- سلول یه ژن داره که باعث خودکشی‌اش می‌شه. به خاطر همین ژن‌هاست که آدم پیر می‌شه
- یعنی سلول‌های بدن در حالت عادی بعد از چند وقت خودکشی می‌کنند؟ این کار چه‌طوری انجام می‌شه؟
- سلول‌ها یک ژن دارند که وقتی فعال می‌شه آنزیمی تولید می‌کنه که سلول رُ هضم می‌کنه. و این ژن معمولن پشت یک سری مولکول قرار داره که جان فدا هستند. این مولکول‌ها جلوی ژنوم ایستاده‌اند و نمی‌گذارند که رادیکال‌های آزادی که در چیپس و پفک و سیگار وجود دارند این ژن رُ از بین ببرند. هر چی که سن بالاتر می‌ره، تعداد مولکول‌های جان‌فدا کم‌تر و کم‌تر می‌شه تا این‌که نوبت به این ژن می‌رسه که از بین بره. در همین هنگام هست که ژن دستورِ مرگِ سلول رُ صادر می‌کنه چون این سلول دیگه ایمن نیست. ممکنه قبل از این‌که دستورِ مرگِ سلول صادر بشه آدم یه سیگار بکشه و یه رادیکال آزاد بیاد و مستقیم بخوره تو کله‌ی این ژن و باعث مرگ‌اش بشه. اون وقته که دیگه اون سلول هیچ‌وقت نمی‌میره و رشد می‌کنه و تکثیر می‌شه و اسم‌اش می‌شه سرطان. تعداد مولکول‌های جان‌فدا توی هر آدمی متفاوته و بسته به ژنتیک داره. هر چی چیپس و سیگار و سوسیس و کالباس و فست‌فود بیش‌تر بخوریم زودتر این مولکول‌ها از بین می‌رن.

ا مثل این‌که آقای دکتر خودشون اومدند. سلام آقای دکتر
[چند لحظه بعد]
بفرمایید تو

[تق تق]
- سلام آقای دکتر
- سلام جانم! بشین
- آقای دکتر من یه سوالی برام پیش اومده
- چی؟
- این دکترها چه‌طوری مریض نمی‌شن؟
- مریض می‌شن اما وقتی مریض می‌شن دیگه خوب نمی‌شن. معمولن دکترها از مریضی می‌میرن. تا جایی‌که درس‌اش رُ خونده‌اند زندگی می‌کنند و بعد مریض می‌شن به مریضی‌ای که دانش‌اش رُ ندارند و می‌میرند. در واقع با مرگِ هر دکتر یه بیماری جدید کشف می‌شه.
- آقای دکتر. نسیم از همون اول هم به پزشکی علاقه داشت. اما نمی‌دونم یه هو چی شد زد به سرش رفت ریاضی خوند. رتبه‌اش شد هزار. رفت اصفهان معماری خوند. فوق‌اش هم تهران گرفت. الان داره می‌ره آلمان
- خب این‌که خیلی خوبه!
- نه بابا با هزینه‌ی خودش داره می‌ره. بی‌کار بود این‌جا. همه‌اش می‌گفت کاش من هم پزشکی خونده بودم
- مگه این‌جا کار معماری نیست که داره می‌ره؟
- نه بابا کار کجا بود! بی‌چاره خیلی باهوش بود
- بی‌چاره :(
- هیچ‌کاری نتونست بکنه. فقط چند تا سالن عروسی طراحی کرد
- خب این که خیلی خوبه! بعضی‌ها هستند که معمار می‌شن اما یه سالن عروسی هم به‌شون نمی‌خوره
- آره خب این هم هست
- الان سالن عروسی چنده اجاره‌اش؟
- متغیره. نمی‌دونم دقیق
- اگه یه سالنی رُ خودمون طراحی کرده باشیم می‌تونیم توش مجانی عروسی بگیریم؟
- آقای دکتر نمی‌دونم می‌خواهید از نسیم بپرسم به‌تون بگم؟
- حالا نسیم می‌خواد بره آلمان اون‌جا براش کار هست؟ نره اون‌جا زا به راه بشه!
- نه اون‌جا معماری خیلی درآمد داره
- حالا نمی‌توست همین‌جا یه مدت با سالن عروسی سر کنه؟ شاید بعد از یه مدت یه کاری غیر از سالن هم به‌ش می‌خورد
- آقای دکتر شما هم دل‌ات خوشه ها
- هعی روزگار...
- بیا. بیا یه سیگار با هم بکشیم.
- دودی نیستم
- یه نخه همه‌اش
- بده. بده بکشیم دود شیم بریم هوا. بکش حال کن

۲ نظر:

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.