خواب
خوابات دیدم عطیه
هشت سال پیش بود. هنوز همین بودی. اما تموم نمیشدی. وقتی نبودی صدای سوت نمیاومد با چند تا خطِ رنگی که از بالا تا پایین کشیده شده باشن. بودی. فقط دیده نمیشدی
شاید هم نبودی که دیده نمیشدی. نبودی که هیچوقت ناپدید نمیشدی
باسه همین بود که هیچوقت برای من تموم نمیشدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون