هرچه ناخواستهتر باشی زودتر به تفاوتها پی میبری
تعداد کسانی که حاضر هستند توی چت جوابِ pm های من رُ بدهند روز به روز در حالِ کم شدنه چون چت کردن با دیگران داره کمکم برای من تبدیل به تفریحی میشه که فقط خودم ازش لذت میبرم! نمونهاش این:
من: سلام
اون: سلام
- تو اگه بچه داشتی دوست داشتی بچهات توی کدوم شهر بزرگ بشه؟
- تهران
- آفرین. اما چرا منهتن نه؟ هیچ به این فکر کردی تا حالا؟
- آخه اگر به منهتن فکر کنم، بعد هم باید به مادرید فکر کنم. بعد کازابلانکا. بعد ژوهانسبورگ. بعد دهلینو. بعد سئول. پس میگم تهران و خیال خودم رُ راحت میکنم
- ولی تو به یه نکتهای توجه نکردی. منهتن آخرین جاییه که میشه بهش فکر کرد.
- ا...؟ پس دوست دارم منهتن بزرگ شه بچهام
- چرا تهران نه؟
- میخوای یه کاری کنیم. یه بچهام رُ منهتن بزرگ میکنم. یکی تهران. بعد با هم مقایسه میکنیم. خوبه؟
- فکر نمیکنی یکی از بچهها به خاطر این کارت یه روز ازت انتقام بگیره؟
- نه. چون هر وقت بفهمم کدوم بهتره جفتشون رُ خلاص میکنم. اینجوری دیگه این اتفاق نمیافته
- اما بچهها خیلی زودتر از پدر و مادر متوجهِ تفاوتها میشن. یکیشون بالاخره از تو انتقام میگیره
- خب یه کار دیگه میکنم. اصلن بچههام رُ توی هیچ شهری بزرگ نمیکنم.
- پس چیکار میکنی؟
- هیچی. همینجوری ادامه میدم
- پس تکلیفِ بچهها چی میشه؟
- میسپرمشون به مادرشون
- چرا فکر میکنی بد نیست اگر اون دو تا طفلِ معصوم بیپدر بزرگ بشن؟
- من کلن فکر نمیکنم
- چرا؟
- عادت دارم
- دوست نداری حتا یه دقیقه هم به بچههات فکر کنی؟
- خیر
- چرا؟ آیندهشون برات مهم نیست؟
- خیر
- پس چرا کاری کردی که به دنیا بیان؟
- ناخواسته بودند!
- مادرشون در ناخواسته بودنِ بچهها نقشی نداشته که میخوای همه چیز رُ بندازی گردنِ اون؟
متاسفانه دیگه جوابی دریافت نشد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون