سه گانه - ۳ (وحی)
اگر پیامبر (ص) به جای هزار و خوردی سالِ پیش امسال به پیامبری مبعوث شده بودند وحی اینجوری نبود که اول به قلب مبارک ایشون یه چیزی وحی بشه و بعد مطالب به یه کاتب گفته بشه و ثبت بشه. حالا ممکنه بپرسید پس چهطوری بود؟
اینجوری بود که اول از همه رنگ از رخسار پیامبر میپرید و علایم وحی ظاهر میشد. بعد ایشون روی زمین دراز میکشیدند و به خودشون میپیچیدند تا وحی به پایان برسه. بعد برمیخواستند و میرفتند پشت کامپیوتر مبارکشون و یک فایل notepad باز میکردند و ctrl+v میزدند. همهی چیزهایی که وحی شده بود paste میشد. به همین راحتی. دیگه نه نیاز به کاتب بود، نه هیچی.
از اینجا به بعد دیگه ربطی به سهگانه نداره. سهگانه تموم شد. از اینجا به بعد رُ به عنوان اشانتیون براتون مینویسم:
بعدش اینجوری بود که پیامبر هر حدیثی که میخواست بگه میرفت توی فیسبوک status مینوشت. کلی هم لایک میگرفت. هر حدیثی که مینوشت بعد از پنج دقیقه سههزار تا لایک میخورد. اصحاب هم برای حدیثها کامنت میگذاشتند: «باحال بود» «ای ول» «:دی» «لایک شدید!» «فردا غزوه میآیید قربان؟» «اسیرتم!» «مثل همیشه عالی بود»...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون