the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

امشب روی فرش می‌خوابیم

دفه‌ی اولی که دزد اومده بود خونه‌مون خیلی ترسیده بودیم. ریده بودیم به خودمون در واقع. نمی‌دونستیم که چیه. فکر می‌کردیم دزد باید یه موجود وحشتناکی باشه که کلاه مشکی داره و یه کوله پشتی هم روی دوش‌اشه و یه چراغ‌قوه و چاقو هم داره حتمن! اما حالا که حقیقت برامون روشن شده دیگه ترسمون ریخته. یه جورایی عادی شده برامون. دیشب باز هم دزد اومده بود خونه‌مون. این بار رخت خواب‌ها رُ برد. اما هنوز فرش هست. امشب می‌تونیم روی فرش بخوابیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.