خبر از آینده
آینده چیز خیلی عجیبیه. هم دیده میشه. هم دیده نمیشه. بعضی وقتها برای دیدن بعضی چیزهایی که نادیدنی هستند فقط کافیه زاویهی دیدمون رُ عوض کنیم تا اون چیز دیده بشه. بعضی وقتها هم درست جایی قرار داریم که چیزهایی که برای دیگران نادیدنی هستند رُ میبینیم.
فرض کنید از اتفاقی که قراره هفتهی بعد برای یک شخص بیافته خبر دارید. در تمام طول این یک هفته، شما مثل خدا هستید برای اون شخص. چون از اتفاقی که قراره هفتهی بعد براش بیافته خبر دارید. فرض کنید با یک نفر هستید که مادرش مرده، ولی خودش خبر نداره. هفتهی بعد که برگرده ایران خبردار میشه. حالا شما تا هفتهی بعد جور دیگهای به رفتارهای این فرد نگاه میکنید. به خندههاش. شادیهاش. آرزوهاش. نقشههایی که برای بعد از بازگشت به ایران میکشه. اون شخص نقشه میکشه و شما، به نقشههاش میخندید.