the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۸ فروردین ۲۸, جمعه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

عینکی

من عینکی نیستم. یعنی همه چیز رُ بیست بیستم می‌بینم و از این موضوع خیلی لذت می‌برم. البته چند سال پیش یک نمایشگر درپیت داشتم که خراب بود و چشم‌ام رُ خیلی می‌سوزوند. تا این‌که رفتم دکتر و گفت نمره‌ی هر دو چشم‌ات شده بیست و پنج صدم. این رُ که گفت دنیا شروع کرد دور سرم چرخیدن! هیچ چیز بدتر از این نیست که آدم عینکی بشه. از مطب که اومدم بیرون خیلی عصبانی بودم. به همه‌ی دنیا فحش می‌دادم. فقط به خاطر عوض نکردن یه مونیتور درپیت باید چشم‌هام خراب بشه! خلاصه من که نرفتم عینک بگیرم. بعد از یه مدت مونیتورم رُ عوض کردم. یک کم که گذشت یکی از چشم‌هام گل‌مژه زد و رفتم دکتر. قطره داد. به‌اش گفتم نمره‌ی عینک‌ام چند شده؟ گفت عینکی نیستی، صفره! ان‌قدر خوش‌حال شدم که نگو! انگار همه‌ی دنیا رُ به‌م داده بودند. چشم‌ام ریکاوری کرده بود انگار. حالا چند روز پیش دوباره یکی از چشم‌هام درد گرفته بود. رفتم دکتر به‌ام قطره‌ی استریل داد. گفت توو هر دو تا چشم‌ات بریز ضرر نداره. توی این یه هفته‌ای که قطره می‌ریزم احساس می‌کنم همه چیز رُ کریستال کلیر می‌بینم!
امیدوارم چشم‌هام همیشه سالم باقی بمونند.
شما هم اگر عینکی نیستید و همه چیز رُ واضح می‌بینید قدر چشم‌هاتون رُ بدونید و از دیدن همه چیز لذت ببرید :)

راستی شما از عینک چه رنگی خوش‌تون می‌آد؟ من از عینک آبی، تو یه روز آفتابی، کنار دریا، روی شن‌های داغ

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.