كريسمس
كريسمس مبارك!
باز هم كريسمس گذشت و من خواب موندم. ولي امسال نسبت به [پارسال] كمي پيشرفت كردهام و دارم زودتر تبريك ميگم. (حالا كه خوب نگاه ميكنم ميبينم پارسال زودتر تبريك گفته بودم، امسال پسرفت داشتم)
كريسمس براي من و خيليهاي ديگه يعني اسكروچ...!
يادتون هست؟ وقتي كه سكههاي طلايي كه روي ميز براي شمردن چيده بود فرو ميريخت، وقتي كارمندش كريسمس رو بهش تبريك ميگفت و در عوض سر كارمندش داد ميكشيد، وقتي كه توي برفها راه ميرفت تا به خونه برسه، اون بچهاي كه يك پا نداشت، كابوسهايي كه ميديد، ديوهايي كه بالاي سرش ايستادند، وقتي توي قبر انداختنش، و صبح كه توي برفها راه ميرفت، پولهاش رو بين مردم تقسيم ميكرد و عيد رو به همه تبريك ميگفت. خيلي قشنگ بود! خيلي!