رفع ابهام
يك مقدار تعجب كردم وقتي ديدم بعضيها فكر كردهاند كه من ميخوام كركرهي اينجا رو پايين بكشم. فكر ميكنم سوء تفاهمي كه پيش اومده بيشتر به خاطر جملههايي بود كه برداشت اشتباهي از اونها كرده بوديد:
"ديگر دليلي براي وبلاگ نوشتن نميبينيم"
جملهي بالا يعني اينكه از اين به بعد بيدليل وبلاگ مينويسم
"خدانگهدار"
پدربزرگ من اگر يك نفر رو خيلي دوست داشته باشه وقتي اون شخص رو ميبينه بهش به جاي سلام ميگه خداحافظ.
ميبينيد كه خدانگهدار الزامن به معني جدايي نيست. خداحافظ خيلي قشنگتر از سلامه. نيست؟
ولي با همهي اينها فكر ميكنم اشكال از من بود كه فكر ميكردم اين جور چيزها براي شما عاديه. معذرت ميخوام.
پ.ن. اعتراف ميكنم هدفم سر كار گذاشتن بود. براي همين هم آخرش يه كوچولو معذرت خواستم ديگه!
ولي از من به شما نصيحت، من به عنوان كسي كه قبلن اين راه رو رفته و سرش به سنگ خورده به شما عرض ميكنم، هيچوقت كسي رو سر كار نگذاريد. ميدونيد اگر ديگران بفهمند كه شما يك نفر رو سر كار گذاشتهايد چه قدر بد ميشه؟
پ.پ.ن. ممكنه آدرس وبلاگم رو هر چند وقت يك بار عوض كنم (همونطور كه تا حالا چهار بار عوض كردهام) اما تا وقتي چيزي به اسم وبلاگ وجود داره ما هم وجود داريم.
خيلي ببخشيد كه همه ما! اشتباه كرديم!
پاسخحذفادبيات فاخر و متين حضرتعالي براي ما كمي تا اندكي نامفهوم بود.
شايد هم بقول برره اي از افعال معكوس استفاده كرده بودي؟
تو با احساسات همه خوانندگانت بازي كردي و بسادگي مي گي تازه شايد اشتباه از من بوده؟
بابا ايول ...
اگه ...
حيف ...
بگذريم
حالا سعي كن جبران كني
حميد
مردم آزار سخت کیفر می شود ! این لحن بی دلیل خیلی ابهام برانگیز بود که حالا دیگه نیست !!!
پاسخحذف