پروانه
يك نقل قول از مل گيبسون در فيلم [signs]:
"هيچ كس مراقب ما نيست برادر، هيچ كس
ما همه تنها هستيم..."
+ سينما ماورا يك فيلم فرانسوي به اسم [پروانه] پخش كرد. يك دختر پنج شش ساله و يك [پيرمرد] ميرن كوهستان براي شكار پروانه. اين هم چند تا ديالوگ بين دختر و پيرمرد (تمام گفتگوها رو دختر شروع ميكنه) براي كساني كه فيلم رو نديدند:
- من وقتي بزرگ بشم خيلي بزرگ ميشم
- بزرگ مثل چي؟
- مثل [Edith Piaf]
- اديت پياف؟ اما اون كوچولو موچولو بود
- مامانم ميگه اون بزرگترين خواننده بود
- وقتي عشق رو بايد ثابت كني پس اعتمادي وجود نداره
و وقتي اعتمادي وجود نداره پس عشقي وجود نداره!
- سال 2050 مردم 150 سال عمر ميكنند
- اما اين چيزي رو عوض نميكنه
- چرا؟
- چون زندگي فقط يك ثانيه است و
بعد ثانيهي بعد و
بعد ثانيهي بعد
تيك، تاك، تيك، تاك، تيك، تاك
- اسم من بايد Elisa ميشد اما يه i كم داره. Elisa خلاصهي اليزابته (Elisabeth)؟
- بله
- Elsa خلاصهي چيه؟
- گمونم هيچي
- خوبه
- چطور خوبه؟
- خوب نيست آدم خلاصه باشه
- بچههاي سقط شده آخرش چي ميشن؟
- هيچي
- هيچي كه خيلي بده
همين بود. تموم شد
+ يك شعر از فريدون مشيري:
"ستارگان بلند
كبوتراني در بند مانده را مانند
شهاب شعلهوري ناگهان ز دام گريخت
به شام تيرهي ما، رنگ روشنايي ريخت
من از ميان قفس،
شادمانه بانگ زدم:
نشانهاي ز رهايي
ستارگان دانند!"
:)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون