روحی به وسعتِ همهی آسمانها
کسانی که در مورد چیزهای مختلف نظریه میدن معمولن آدمهای گـُهی هستند. البته معمولن! نه همیشه! بنابراین اگر شما هم جزو کسانی هستید که در مورد چیزهای مختلف نظر میدید الزامن آدم گهی نیستید و بنده قصد جسارت نداشتم خدومتتون. من اما یکی از همون آدمهای گـُـهی هستم که دوست دارم در مورد هر چیزی که به ذهنام میرسه نظر بدم. به نظر من بعد از مرگ علاوه بر اینکه زمان و مکان معنی خودشون رُ از دست میدن انسان هم به عنوان یک موجود قابل شمارش معنی خودش رُ از دست میده. روح وجود داره اما به هر حال قابل شمارش نمیتونه و نباید باشه. این حرفی که میزنم هیچ ربطی به یکی شدن جزء با کل و اینجور چیزها نداره شما هم سعی نکنید بفهمید من چی دارم میگم چون خودم هم دقیقن نمیدونم چی دارم میگم و نمیدونم هم که روحی که قابل شمارش نیست یعنی چی؛ ولی فکر میکنم که انسان به عنوان یک موجود قابل شمارش معنی خودش رُ باید از دست بده. یعنی اگر از دست نده خیلی بد میشه و جور در نمیآد یه چیزایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون