the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

دخترک خیره سر

دو تا ویژگی دارم من. یکی این‌که قیافه‌ی آدم‌ها وقتی حرف می‌زنند برام فرق می‌کنه. مثلن یه نفر بود چند بار دیده بودم‌اش، ولی تا حالا ندیده بودم حرف بزنه. یه بار جلوی من شروع کرد با یه نفر دیگه حرف زدن، دهن‌ام از تعجب باز موند! گفتم یا بسم‌الله! این چرا این شکلی شد!!! قشنگ یه قدم رفتم عقب ان‌قدر تعجب کردم

یه ویژگی دیگه که دارم اینه که وقتی یه نفر داره باهام حرف می‌زنه یه دفه ذهن‌ام کلن می‌ره یه جای دیگه. توی یه دنیای دیگه باسه خودش می‌ره گشت و گذار. من هم در حالی‌که به طرف مقابل‌ام نگاه می‌کنم سرم رُ همه‌اش به نشانه‌ی تایید تکون می‌دم. بله. بله بله. می‌فهمم. بعد آخرش که حواس‌ام می‌آد سر جاش اگر حرف‌هایی که می‌زده مهم بوده باشه ازش معذرت می‌خوام و درخواست می‌کنم یه بار دیگه بگه چی داشت می‌گفت چون اصلن حواس‌ام نبود. بعضی وقت‌ها هم خیلی ناجور می‌شه. چون طرف یه چیزی می‌گه، بعد منتظر جواب یا عکس‌العمل من می‌مونه. ولی من هیچ عکس‌العملی نشون نمی‌دم. یه چیز دیگه می‌گم. درباره‌ی چیزی حرف می‌زنم که داشتم به‌ش فکر می‌کردم. بعضی وقت‌ها هم می‌دونم طرف داره درباره‌ی چی حرف می‌زنه، ولی من هم‌زمان شروع می‌کنم به فکر کردن به یه چیز مهم‌تر در همون باره. آخرش که حرف‌اش تموم می‌شه به‌ش می‌گم «اوهوم» یعنی در واقع چیزهایی که خودم داشتم به‌ش فکر می‌کردم رُ تایید می‌کنم یه جورایی!

بعدش یه نفر یه روز به‌م گفت خیلی به یه جا خیره می‌شم! دقت کردم دیدم راست می‌گه. زیاد به یه جا خیره می‌شم. ولی وقتی از خیرگی درمی‌آم یادم نمی‌آد به چی فکر می‌کردم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.