زمان
من [اینجا] و [اینجا] حرفهایی در مورد زمان زده بودم که حالا میخواهم کمی آنها را اصلاح کنم (البته یک مقدار بیشتر از کمی!).
ما در دنیای سه بعدیای زندگی میکنیم که ابعاد اصلی آن را x و y و z تشکیل دادهاند. حالا ببینیم چه میشود که نیاز به بعد چهارمی به نام زمان احساس میشود.
فرض کنید شما و دوستتان قرار میگذارید که فردا در فلان نقطهی شهر همدیگر را ببینید. یعنی x و y و z جایی که فردا باید آنجا حاضر شوید مشخص است. هر دوی شما فردا در نقطهای که قرار گذاشتهاید حاضر میشوید ولی همدیگر را نمیبینید. چون یکی از شما صبح آنجا بوده است و دیگری شب. پس نیاز به بعد دیگری به نام زمان پیدا میشود. یعنی شما وقتی میتوانید همدیگر را ببینید که علاوه بر اینکه x و y و z یکسانی دارید، در بعد t هم در زمان یکسانی قرار داشته باشید.
+ من مطمئن هستم اگر درک درستی از زمان پیدا کنیم همهمون نجات پیدا میکنیم. تنها کاری که شما میتونید بکنید اینه که کمی صبر و شکیبایی بیشتری از خودتون نشون بدید و اجازه بدید من کمی بیشتر فکر کنم. صبر داشته باشید، همه چیز درست میشه