the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۵ تیر ۲۲, پنجشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

تماشاي گذشته

شما هيچ‌گاه چيزي را در زمان حال نمي‌بينيد. اگر يك نفر از شما بپرسد كه آيا خورشيد در آسمان هست؟ شما نمي‌توانيد بگوييد بله هست! تنها مي‌توانيد بگوييد خورشيد تا همين هشت دقيقه و بيست ثانيه‌ي پيش در آسمان بود. حقيقت اينست كه ما براي ديدن، احتياج به نور داريم و نور هم براي رسيدن به چشمان ما نياز به زمان. حتي كسي هم كه روبرويتان ايستاده و چشم در چشمان‌تان دارد، كسي نيست كه در همين لحظه به شما چشم دوخته باشد. شما به فردي در زمان گذشته نگاه مي‌كنيد. زمان حال هميشه از نگاه مان مخفي مي‌ماند. اما گذشته هميشه در اختيار ماست. اگر بتوانيم كمي سريع‌تر از سرعت نور حركت كنيم و از آن پيشي بگيريم، مي‌توانيم در مكاني خيلي دورتر از اينجا، شايد بر روي سياره‌اي ناشناخته، به تماشاي تصاويري از زمين مربوط به هزاران سال پيش بنشينيم. هزاران سال زياد است، مي‌توانيم به تماشاي خودمان بنشينيم و خاطرات گذشته‌مان!

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.