the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۵ تیر ۱۰, شنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

اشتباه سهوي

امروز براي سومين هفته‌ي متوالي در صبحگاه شنبه‌ها شركت نكردم. سِر (sir) چهارشنبه بهم گفته بود: "اين شنبه ديگه صبحگاه يادت نره! من از وقتي يادمه ارتش هر صبح شنبه صبحگاه داشته، تو چطور جرأت مي‌كني دو هفته‌ي متوالي توي صبحگاه حاضر نشي؟! اون تيمسارش هم با ترس و لرز سر صبحگاه حاضر مي‌شه!!" من هم گفته بودم: "شور سِر! آي وُنت فُرگدِت!!". ولي امروز صبح! بازهم مثل هفته‌ي قبل يك نامه اومد براي سِر. ولي ديگه توش هيچ تنبيهي ذكر نشده بود. فقط نوشته بود هر طور صلاح مي‌دونيد برخورد كنيد!! حالا اين كه هيچي. هفته‌ي پيش يه نامه زديم از __ ___ به _____. ولي بالاش به جاي آرم نيروي هوايي آرم وزارت دفاع آمريكا رو گذاشتم! با خودم فكر مي‌كردم كه حتما نامه برگشت مي‌خوره تا اشتباهي كه سهوا رخ داده برطرف بشه. اما هيچ خبري از نامه نشد. نامه صادر شد!!! يعني حالا چي مي‌شه؟! اميدوارم كسي متوجه آرمش نشه! ولي خيلي تابلو بود، يه عقابه كه بال‌هاش رو باز كرده. مي‌بينيد معادلات زندگي چقدر پيچيده هستند؟

+ همه‌ي اين‌ها بعلاوه‌ي چند آهنگ قشنگ از: TATU

How did we ever go this far?
You touch my hand and start the car
And for the first time in my life
I'm crying

Are we in space? Do we belong?
Someplace where no one calls it wrong
And like the stars we burn away
The miles

How did we ever get this far?
It shouldn't have to be this hard
Now for the first time in my life
I'm flying

Are we in love? Do we deserve
To bear the shame of this whole world?
And like the night we camouflage
Denial
[Stars]



+ ديشب بارون اومد. امشب هم مي‌آد. فردا هم شايد. خوبه نه؟

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.