the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۵ شهریور ۲۷, دوشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

آخر دنيا

گذشتْ روزگاري كه يك گوشه مي‌نشستيم، ساعت‌ها به دريا خيره مي‌شديم و كوچك‌ترين حركتي بر آب را با سايه‌ي كساني كه شايد به نجات‌مان شتافته باشند اشتباه مي‌گرفتيم. روزها يكي پس از ديگري مي‌گذرند و باز هم روزي ديگر، روز بيست و پنجم. بچه‌ها بدون اين‌كه منتظر نجات‌دهنده‌اي باشند، غرق در شادي هستند و از دويدن و بازي در ساحل لذت مي‌برند. صدايي آرام در گوشم مي‌خواند: اين‌جا آخر دنياست! بچه‌ها مادرشان را صدا مي‌زنند و ساعتي بعد همگي در آب هستند. درخشش آفتاب، امروز گرم‌تر و ملايم‌تر از روزهاي گذشته است. اين‌جا آخر دنيا و آغازي بر تمام آرزوهاي دوران كودكي و روياهاي ماست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.