the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۵ تیر ۲۲, پنجشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

براي مادر

دقايقی بيش از لحظات آغازين شب نگذشته است كه سيمای خورشيد در سكوت و تاريكی، گوشه‌ی آسمان ظاهر مي‌شود.
همه خواب‌اند و شب با آن دل سياه‌اش تنها كسی‌ست كه به خورشيد خوش‌آمد مي‌گويد و او را به ديدار از تاريكی خويش فرا می‌خواند.
اگر می‌دانستم بدون من اين‌گونه اسير تاريكی می‌شوی، هيچ‌گاه تركت نمی‌گفتم - تنهايت نمی‌گذاشتم.
زمين از گريه‌ی مادر بيدار می‌شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.