توی توییتر یه برچسبی وجود داره بهنامِ «پس از مرگِ من». چند روز پیش یک نویسنده در این مورد نوشته بود:
#
AfterMyDeath the universe will face the apocalypse realizing just a bit too late that this entire existence was nothing more than my dream.
این نویسنده نظریهای رُ مطرح میکنه که بر اساسِ اون، همهی این زندگی و دنیا خیال و ساختهی ذهنه منه، و پس از مرگِ من این دنیا هم از بین میره.
خب من هم قبلن به این موضوع فکر کرده بودم و با یک استدلال تونسته بودم به خودم ثابت کنم که دنیای پیرامون، ساختهی ذهنِ من نیست. حالا اون استدلال رُ برای شما هم مطرح میکنم. البته دقیقن یادم نیست استدلالام چی بود، ولی چیزی بود شیبه به این:
من میتونم با ذهنام هر چیزی رُ تصور کنم. مثلن میتونم تصور کنم که توی یه قصر زندگی میکنم. (یا میتونم تصور کنم که یه سایتی وجود داره بهنامِ توییتر. یا میتونم تصور کنم که دیروز یه نفر مُرد.) یا میتونم تصور کنم که یک گُل جلوی صورتمه و دارم بوش میکنم. پس یکی از تواناییهای ذهن اینه که روی چیزهایی که میسازه کنترل داره، و میتونه هرجوری که بخواد ساختههای خودش رُ تغییر بده. من میتونم با ذهنِ خودم دستام رُ هم حرکت بدم. دستام رُ میآرم جلوی صورتام و انگشتهام رُ باز میکنم، و با اختیارِ خودم میبندمشون. پس ممکنه دستِ من هم ساختهی ذهنام و یک خیال باشه. اما صندلیای که کمی اون طرفتره چی؟ آیا میتونم با ذهنام حرکتاش بدم و جابهجاش کنم؟ نه. اما دستِ من میتونه رویِ اون صندلی اثر بگذاره و حرکتاش بده. پس دستِ من و صندلی از یک جنس نیستند. دستِ من و ذهنِ من یکی هستند، اما صندلی با ذهنِ من یکی نیست. پس احتمالن ساختهی ذهنِ من هم نیست و بدونِ من هم میتونه وجود داشته باشه.