شیر، گناهِ کبیره و چند داستانِ دیگر
» چند وقته که یه تصویری توی ذهنام هست و میخوام بکِشماش، اما چون نقاشیام خوب نیست تعریفاش میکنم براتون. توی یه دهکدهای یه زنِ روستاییِ روسریبهسر روی یه سهپایهی چوبی نشسته و در حالی که پشتاش به تصویره داره شیر میدوشه. پیراهناش قرمزه، دامناش هم آبی. اما این زن گاو نمیدوشه، شیر میدوشه. به جای اینکه یه گاو جلوش ایستاده باشه، یه شیرِ ماده جلوش ایستاده و زنِ روستایی داره از این شیر شیر میدوشه. شیر هم علف نمیخوره، همینطور که شیرش داره دوشیده میشه، داره گوشتِ یگ گاوِ دریده شده رُ میخوره. این تصویری که من در ذهن دارم اگر خواب بود ممکن بود تعبیری چون چند سال خشکسالی و بعد چند سال بارندگی داشته باشه. اما این خواب نیست. رویاست و رویا هم تعبیری نداره.
» اهمیت ندادن به گناهِ صغیره گناهِ کبیره است. اهمیت ندادن به گناهِ کبیره هم گناهِ کبیره محسوب میشه. بنابراین، بیاهمیت بودن نسبت به گناهِ کبیره بودنِ اهمیت ندادن به گناهِ کبیره، گناهِ کبیرهای محسوب میشه که تا ابد ادامه پیدا میکنه. یعنی همینطور گناه به پاتون نوشته میشه. هیچجوری هم نمیشه جلوش رو گرفت. دستِ کسی هم نیست. برای همین میگن فیها خالدون. تا ابد ادامه داره.
» یکی از روایاتی که در مورد حضرت علی (ع) وجود داره اینه که ایشون وقتی کارشون با بیتالمال تموم میشده شمعِ بیتالمال رُ خاموش میکردهاند و برای کارهای شخصی یک شمع دیگر روشن میکردهاند. خب اولین نکتهای که در این روایت مشخص هست اینه که آدم از بیتالمال نباید برای کارهای شخصی استفاده کنه. اما دو تا نکتهی جانبی هم وجود داره. یکی اینکه بهنظر میرسه اون موقع شمع خیلی گرونه بوده. چون حضرت علی حاضر نبوده برای کارهای بیتالمال از شمعی که مخصوصِ کارهای شخصی بوده استفاده کنه. دوم اینکه بهنظر میرسه کارهای بیتالمال خیلی زیاد بوده و حضرت علی بعدازظهرها کارهای باقیمانده رُ میآورده خونه انجام میداده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون