رویای پول
من یک رویا دارم. توی این رویا پولِکاغذی وجود نداره. پول فقط توی ذهنِ انسانهاست. مثلن فرض کنید شما رانندهی تاکسی هستید و چهار تا مسافر میزنید. وقتی به آخر خط میرسید پرداخت و دریافتِ پول فقط توی ذهن آدمها رخ میده. هر کدوم از مسافرها با خودشون فکر میکنند «هزار تومن از پول من کم شد» و راننده با خودش فکر میکنه «الان چهار هزار تومن به پولهای من اضافه شد». یا اگر توی شرکتی کار میکنید آخر ماه حقوقتون رُ توی ذهنتون دریافت میکنید. ساعت دوازده شب توی ذهنتون پول واریز میشه. با خودتون میگید «الان یک ملیون تومن به حسابام واریز شد». یا وقتی میخواهید به یه آدم نیازمند کمک کنید بهش میگید «صد هزار تومن از پولهای من برای تو» و نیازمند با خودش فکر میکنه «من حالا صدهزار تومن بیشتر دارم». توی این دنیا نه پولی رد و بدل میشه، نه دروغی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون