نقد، گناه، داوری
بهنظر میرسه نقد با داوری فرق داشته باشه. اما بیشتر ماها وقتی داریم داوری (قضاوت) میکنیم فکر میکنیم داریم نقد میکنیم.
منظور من از نقد (criticism) و از داوری (judgment) هست.
شما فکر میکنید تعریف نقد چی باشه؟ بریم از [گوگل] یه کمکی بگیریم. اولین تعریفی که میآد اینه:
• disapproval expressed by pointing out faults or shortcomings; "the senator received severe criticism from his opponent"
به نظر شما این تعریف خوبه؟ یه دانشمندی میگفت نقد یعنی اینکه تمام ویژگیهای یک چیز رُ بیان کنیم بدون اینکه چیزی در مورد خوب یا بد بودن اون چیز بهزبون بیاریم. قضاوت هیچوقت چیز خوبی نیست. یه قاضی هم هیچوقت توی دادگاه قضاوت نمیکنه، بلکه براساس یک سری حقایق فقط یک نتیجهای رُ بیان میکنه! مثلن میگه شما دزدی کردی پس شش ماه میری زندان.
راستاش خودم هم فرق نقد و داوری رُ خوب نمیفهمم ولی فکر میکنم با هم فرق دارند و باید تا جای ممکن از داوری (شاید هم پیشداوری) در مورد هرچیز یا هرکس دوری کرد.
این هم [تعریف نقد] از یک شاعر و نظریهپرداز انگلیسی بهنام Matthew Arnold
"I am bound by my own definition of criticism:
a disinterested endeavor to learn and propagate the
best that is known and thought in the world."
a disinterested endeavor to learn and propagate the
best that is known and thought in the world."
تعریف خوبی نیست؟ disinterested endeavor یعنی تلاش بیطرفانه.
شاید بهتر باشه هیچوقت در مورد خوب یا بد بودن چیزی حرف نزنیم و فقط با بیان ویژگیهای اون چیز نقدش کنیم. حالا دیگه اینکه خوب هست یا نه رُ به دیگران واگذار کنیم. البته شاید! نمیدونم
بزرگی میگفت قضاوت ریشهی همهی گناهان است.
نمایی از آقای متیو. چه خط ریش ردیفی داشته