the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۷ دی ۲۵, چهارشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

زندگی به‌طرز احمقانه‌ای ادامه دارد

روز اول
حتمن یه حکمتی توش هست، آره بابا نباید زیاد به‌ش فکر کرد
دیگه بدبختی‌ها و سختی‌ها داره تموم می‌شه، دیگه لازم نیست از صدای تلفن بترسی، دیگه شبا راحت می‌خوابی، راحت
گوشم سوت کشید! خیلی وقت بود نکشیده بود
می‌دونی؟ دیگه حرفای علاقه... همه مردن تو دلم
گم شدیم گر در میان خویشتن، جست و جویی لازم است
پروردگارا، از آن پس كه ما را هدايت فرمودی، دلهای‌مان را دست‌خوش انحراف مگردان
خدایا، ماه رمضون داره تموم می‌شه، اگه مرگ‌مون نزدیکه و هنوز کاری برای انجام دادن باقی مونده بگو
اگر قرار بوده کاری بکنیم، که هیچی، هیچی به هیچی، اگر هم قرار نبوده، که باز هم هیچی
خوش‌حال‌ام که تو هم به اندازه‌ی من دیوانه هستی، این‌جوری بارمان نصف می‌شود
زندگی در ایران برای‌ام قابل تحمل نیست، خارج از آن هم
تولدت مبارک، در شهر مردگان ضیافتی برپاست
یه چیزایی هست که نمی‌گذاره از این بالا پرت بشم پایین. ولی من از این بالا زیاد خوشم نمی‌آد. می‌خوام ببینم اون پایین چه خبره!

and we all went to heaven in a little row boat, there was nothing to fear and nothing to doubt
خاک بر سرت! پیش‌بینی‌ات اشتباه بود، امروز هم نمردی
نگید آپون، بگید اپان، بر وزن فلان
یاد اسرافیل افتادم، یه دفعه خوابش رو دیدم
وقتی دمید همه چیز شروع به چرخیدن کرد، همه چیز
I wonder if you've ever doubted anything. Hey, why are you looking around? I'm just talking to you!
حس و حال گه‌ای رو دارم که از لوله‌ی فاضلاب داره پایین می‌ره. یعنی آخرش چی می‌شه؟
چه‌قدر خوبه، احساسی که با هیچ پولی نمی‌شه به دست‌اش آورد
امروز با یک گربه‌ی جدید طرح دوستی ریختم
خدا گفت از نقص پیش آمده متاسف‌ام و در حال برطرف کردن آن می‌باشم
کسایی که نمی‌پرسن آخرش چی می‌شه، واقعن براشون مهم نیست آخرش چی می‌شه؟
سرانجام آسمان هم بارید
درد اتاق تاریکیه که عکس خدا توش ظاهر می‌شه
یعنی الان خدا می‌دونه روی زمین چه خبره؟
من عموش‌ام تو کیشمیشی
زندگی یعنی بالا بودن هر دو دست، بدون هیچ حرفی
هیچ چیز به اندازه‌ی پایان زندگی باور کردنی نیست؛ و هیچ چیز هم سخت‌تر از باور پایان‌اش
کی گفت تو باز بشی؟ هان؟ کی گفت؟ بسته شو ببینم (گفت‌وگو با یک پاپاپ)
اف-۵ خیلی خوبه! همه چیز رُ عین اول‌اش می‌کنه
خدایا اگر وجود داری برو روی کلمه‌ی سلام
حالا دیگه از سر راه برو کنار می‌خوام رد شم
لازم نیست حرفی بزنیم، یا چیزی بپرسیم. فقط می‌ریم ببینیم‌اش، برای آخرین بار
سیّدی که من می‌شناختم اهل حال بود، اهل قلیون و فرحزاد و این حرفا
دزدی که فکر می‌کنه تمام عمرش خوب زندگی کرده، با افتخار می‌میره
طوری نیست. فردا بمیر
دیدی گفتم سیر می‌شی؟ :)
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند / آیا بود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند؟ / دردم نهفته به ز طبیبان مدعی / باشد که از خزانه‌ی غیب‌ام دوا کنند
دیشب خواب‌های خیلی خوب و دامنه‌دار(!) دیدم. صبح که پا شدم کلی سرحال بودم. کاش همیشه از این خواب‌ها بود
کدوم خری توپ من رُ شوت کرد؟
من همیشه از کنار واقعیت‌ها، با دید یک رویا و از نگاه یک خواب عبور کرده‌ام
زنگ می‌زنن. یعنی آشغاله یا مهمونه؟ برم ببینم
من از فرانکفورت برای شما گزارش می‌کنم (دروغ گفتم)
بنده خدا، این هم دیوونه شد. دیدی؟ تو این کشور همه دیوونه می‌شنا
هر روزی که شروع می‌شه، صد سال تموم می‌شه و یه قرن تازه شروع می‌شه، ولی کی اهمیت می‌ده
چند تا صفر جلوی خوشبختی باید گذاشت تا دست از سرمون برداره؟
این تعطیلات چه‌قدر خوش می‌گذره تنهایی توی خونه. عین پارسال. آدم هرکاری بخواد می‌کنه :)
فقط هشت‌هزار و چهارصد و چهل و هشت ساعت دیگه تا شروع سال هشتاد و هشت باقی مونده، چه‌قدر سریع گذشت
The art of acceptance is the art of making someone who has just done you a small favor wish that he might have done you a greater one -Lynes
اگه کسی دلخوره ازم ساری آیو نور منت تو هرت انی وان
احساس گناه‌کاری رُ دارم که هیچ کدوم از اتهاماتی که به‌ش زدن رُ قبول نداره. ولی اعدام رُ قبول دارم، خوب چیزیه، آفرین به آقای داور
حالا کدوم گوری داری می‌ری؟ -یه سر می‌رم پیش لیلا، باس ببینم‌اش -خدا به همرات مرد، خدا به همرات
تا حالا شده یه روز کامل نشاشی رفیق؟
دیگه تکرار نمی‌کنم، هرکی خواست بره دشویی، دشویی اوناها
دیگه جز زن‌ام و ماشین‌ام و چندتا زمین توی شمال، هیچ چیزی برام باقی نمونده یاسمن، هیچ چیزی
می‌خوام بدونی که من خیلی بدتر از این‌اش رُ هم دیده‌ام تاحالا، پس راحت باش
یواش بشین
حالا خیلی آروم بلند شو
من چرا همه‌اش فکر می‌کنم تبریز زیاد می‌ری؟ ترک‌ هم که نیستی آخه
ایشالا قسمت‌ات بشه با هواپیما بری شمال، برو صفا کن، یک هوایی داره
اول تعداد رای‌هات رُ بشمار بعد زر بزن
اینا حباب‌ان دارن می‌رن هوا؟
یه شلوار تمیز توی کمدت هست. ببین! صبر کن؛ قبل از این‌که بری، این‌جا همین‌جوریه. همه دفه‌ی اول خودشون رُ خیس می‌کنن
می‌شه خیلی ساده برام توضیح بدی که چرا فقط یه طرف‌ات بال درآورده؟
ما باده نخورده‌ایم و مست‌ایم؟
این‌که حواس‌ام به‌ات بود که چی‌کار می‌کردی دلیل نمی‌شه که کارت بد بوده باشه یا نخوای به کارت ادامه بدی. من همین جوری‌ام، همیشه حواس‌ام هست
اگر می‌دونستم همچین آدمی هستی هیچ‌وقت سوارت نمی‌شدم، بدبخت
نیگا! از باقالیا داره بخار بلند می‌شه! به‌خدا ان‌دفه دارم راست می‌گم، نیگا کن!

So, here's my question after all...

بهونه نیار، شهید باکری و شهید همت رُ به یاد بیار
سیّد: حال و هوای گه‌ای رُ دارم که تو سوراخ توالت گیر کرده. نه خودش پایین می‌ره، نه می‌گذاره بقیه پایین برن
چه‌قدر بده وقتی با یه نفر صحبت می‌کنی ندونی به کدوم چشم‌اش نگاه کنی
یادت باشه قبل از این‌که سلام بدی دست‌اش رُ نبوسی
نمره‌ی خر سواری‌ات بیست
ماهرخ زن منه! حالا دیگه شب به‌خیر
پدربزرگ من جزو مدافعان اصلی نازیسم بود
من فقط عکس‌ات رُ می‌خوام. خودت به چه دردم می‌خوری؟
نترسید، منم
من خیلی به مجلس ختم واردم. قشنگ می‌دونم چه‌قدر باید خرما گرفت که کم نیاد
هرکی از دوغ من خورده خودش بگه کاری‌اش ندارم
اگه یخ‌هات رو نتونستی جایی بفروشی بده خودم برات یه جوری تا فردا آب‌شون می‌کنم
شاید به قیافه‌ام نیاد اما من هیچ‌وقت گول نمی‌خورم
یه دقیقه صبر کن الان به‌ت نشون می‌دم چه‌طور همه‌ی آدم‌ها رُ به یه اندازه دوست داشته باشی
هوا که ابری نیست نماز بارون برای چی می‌خونی؟
بعد از من سعی کن علاوه بر پدر، مادر خوبی هم برای دخترت باشی پسرم
وقتی دارم قرآن می‌خونم برام چایی نیار
مواظب باش وقتی دارم صحبت می‌کنم پای بچه‌ها به سیم میکروفن گیر نکنه
محمد جان تو می‌تونی جام بخونی؟ من باید یه جا دیگه هم بخونم امروز
چه دامن آبی و سفید قشنگی داری :)
کلن پیامبر بودن احساس خیلی خوبی داره
ببخشید، گوش‌مون باید روی عمامه باشه یا بدیم زیرش؟
شليك نكنید ما گاوچرون نيـــــستيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم!
و امام دیگه دلیلی برای برگشتن نداشت
می‌شنوی؟ تو را به روشنایی می‌خوانند
عجب اسب خوش دستیه! خوش‌ام اومد ازش. آهای آقا این اسبات چنده؟
آری به یُمن لطف شما، خاک زر شود
پس بیا الان نمازمون رُ بخونیم که برای فردا دیگه راحت باشیم
خدایا، از بزرگی و زیبایی تو، حیران، ترسان و سپاس‌گزاریم
فکر می‌کنم لورنس می‌خواسته یه چیزی به ما بگه
خدایا مرا در تنهایی‌های پیش رو تنها مگذار
این گاو تمام عمر، بدون هیچ شکایتی، زمین‌های ما رُ شخم زده. و حالا تو، ان‌قدر راحت از من می‌خوای که بفروشم‌اش؟
تا وقتی که می‌دونی هیچ دلیلی برای نگران بودن وجود نداره تلاش نکن خودت رُ نگران نشون بدی
من ایرانی‌ام، آرمان‌ام شهادت!
حال‌اش از دیروز خیلی به‌تر شده... دیگه به هیچ دردی واکنش نشون نمی‌ده. از دعاهاتون ممنون‌ام آقا
زن عصبانی: آقای رییس جمهور رفته حیاط آب بخوره که بخوره! به من چه ربطی داره این مزخرفات! کی جواب من رُ باید بده؟ هان؟ کی باید جواب من رُ بده؟
یه دقیقه همه ساکت. می‌گم یه دقیقه همه ساکت! آقا حال‌شون خیلی به‌تر شده. گفتن به‌تون بگم دعا کافیه. دیگه برید خونه‌هاتون
جشن عروسی‌مون رُ توو یکی از جزیره‌های پاسیفیک جنوبی می‌گیریم. اگر دوست داشته باشی حتا، دوست دارم ساکنین همون جزیره برامون آهنگ بخونن
عمه‌ی من و حیوان دست‌آموز خانگی‌ی او، آخرین آشنایان من در این دنیای بی‌رحم هستند
خیلی مواظب رفتارت باش. هیچ کس تا حالا نتونسته بفهمه خلاء عاطفی این بچه رُ چه‌طوری می‌شه پر کرد

یه دقیقه ساکت. آقا گفتن اگه زیادی داد و قال کنید دیدار امروز کنسله. پس ساکت باشید تا یکی یکی خودم بفرستم‌تون تو. آفرین به شما، بله بله، شما که دست به‌سینه‌ای


زن معلول به مامورین گشت ارشاد با حیرت می‌نگریست
سر و جان را نتوان گفت که مقداری هست
گفتم به حاج‌آقا ان‌قدر برنج بدن که از خوش‌حالی گریه‌اش بگیره
پس چی! فکر کردی الکی این همه برات تخم گذاشتم؟
بارش بی‌امان برف در شب هفتم به پایان رسید. نور ستاره‌ها بود و چشمان عادت کرده به تاریکی‌مان
یه نفر به این زن‌ها بگه وقتی آرایش می‌کنند دو سه برابر زشت‌تر می‌شن
قراره حقوق پدربزرگ‌ام هیوده هزار تومن زیاد شه امسال
من این‌جا تعطیلات آخر هفته‌ی بی‌نظیری را در کوهستان می‌گذرانم (دکتر گفته این رُ روزی پنج بار با خودت تکرار کن)
دیگه بسه هرچی حدس زدید آخرش چی می‌شه. حالا چشاتون رُ باز کنید و خودتون ببینید که آخرش، چه زیبا، همه چیز، تموم می‌شه
and I ran out of options
مرگ با خوشه‌ی انگور، به دهان می‌آید
گم شو اون ور دارم نماز می‌خونم! یه کار نکن موقع سجده با کله بیام توو شکمت‌ها
شهدا را یاد کنید، ولو با یک صلوات
می‌گن توی تهران یه تعمیر کار تلویزیون هست که خیلی با انصافه. فقط نمی‌دونم مغازه‌اش این ور خیابونه، یا اون ور خیابونه
زن‌ها زود پیر می‌شن. می‌دونی چرا؟ چون عروسک بازی‌شون هم جدیه. از دو سالگی مادر می‌شن. من شوهر نکردم. ولی مادر خیلی‌ها بودم تا حالا
گفت حاجی آبروم رُ بخر! گفتم، گفتم من که مکه نرفتم هنوز
اگر دعا بلدی شروع کن به خوندن
هر معتادی که خواب شربت تریاک را می‌بیند، خدا بیدارش کند
پاسخ این مساله را بدانم و از دنیا بروم به‌تر است، یا بدانم و نروم؟
آدما وقتی از خواب بیدار می‌شن یه موج مکزیکی از این ور زمین تا اون ورش درست می‌شه
پاشو الان یه آخونده می‌خواد بیاد این‌جا سخنرانی کنه زشته ببینه جاش نشستی. آخ آخ نیگا کن، داره می‌آد یالا
بیا این‌جا بشین تا قشنگ برات تعریف کنم خدا چه شکلیه
خدا حیوونایی که هر شب به خواب بچه‌ها می‌رن رُ بیش‌تر دوست داره
بدو برو روی تخت دراز بکش تا من بیام. مغزت همین الان باید عمل بشه
من دقت کردم، زندگی بود، چیزی نبود
ما وعده‌های خداوند رُ باور داریم. خیلی‌هاش رُ به چشم خودمون دیدیم که اینو می‌گیم. خیلیاش رُ هم ندیدیم البته، دروغ چرا
بچه‌ها بیش‌تر از یک شب مجازات نمی‌شن
من قبل از مرگ‌ام خیلی سفارش کرده بودم اگر سر زا رفتم و بچه‌ام هم پسر بود اسم‌اش رُ بذارن قاسم
Should I prove to everybody who I am? Is that what my life is for?
بیا جلو، خجالت نکش. من دیگه پیر و از کار افتاده شدم پسرم. اینو بذار سرت. حالا دیگه تو امام جماعت این روستا هستی
من شعبده‌باز خوبی نیستم برای همین ممکنه مدتی طول بکشه تا غیب بشی. تازه اگر هم غیب بشی دیگه ظاهر شدن‌ات با خداست
یه فرشته سرش رُ از توی دریچه‌ی کولر بیرون آورده و داره به من نگاه می‌کنه
حالا می‌خوام براتون داستان دختری رُ تعریف کنم که تا آخرین لحظات عمرش عاشق کسی نشد، اما تعریفی که از عشق ارائه کرد دنیا رُ تکون داد
ببخشید من تا حالا نیویورک رُ ندیدم می‌شه یه نگاهی بندازم؟
آخه پسر خوب چرا کاری می‌کنی که مجبور شم شلاق‌ات بزنم؟
نمی‌ذارم کسی موهای سفیدت رُ ببینه. نمی‌ذارم بُتی که دیگران از تو ساختن به این راحتی‌ها خراب بشه، نمی‌ذارم!
شاید باورتون نشه اما من به یکی از ژاندارمای شهربانی پیشنهاد ازدواج دادم
بذار به‌ت رو راست بگم. توی این شهر هفتاد ساله که هیچ بچه‌ای به‌دنیا نیومده، می‌فهمی؟ هیچ بچه‌ای!
طرز تهیه‌ی خروس با سس قارچ. ابتدا سه چهار عدد از گوجه فرنگی‌های درشت و سلامت را کنار می‌گذاریم
اینو که می‌بینید زن داداشمه. از وقتی خان داداش مرد، من خرجشو می‌دم
توی ریه‌هام آب جمع شده

Later in life, you realize it only happens a few times

ما همه از سر جایمان بر می‌خاستیم و پا بلندی می‌کردیم و می‌کوشیدیم هر طور شده گنبد را ببینیم و صلوات بفرستیم
می‌خوام روز قیامت ان‌قدر کشک بخورم که دندونام سفید شه تا وقتی رسیدم جلوی خدا از خنده و دندونای سفیدم خوش‌اش بیاد و بگه برو قبولی
تعمیر کردن دوچرخه و باغبانی از نمونه فعالیت‌های موثر در افزایش سلامت روانی من هستند
پیرمرد با لبخند عمیقی که هر دو چشم‌اش را کور کرده بود به دیگران می‌گفت زندگی را دوست نداشته باشید
از وقتی موتور گازی‌ام رُ دزد برده دیگه حوصله‌ی هیچ کاریو ندارم
به در آوردن دلقک، به‌تره که تو نخندی
امروز سر نماز به خدا قول دادم اگر یه تکونی به خودش بده منم کمک‌اش کنم حتمن
امروز دو تا از به‌ترین بچه‌هام مُردن. به‌م تسلیت بگین تا کمی آروم شم
ماجراهای خدا. این داستان، ستارالعیوب
پس از مرگ تن، نفس به‌طور قوی یا ضعیف با عقل کل در تماس خواهد ماند و ثواب و عقاب متناسب با معرفتی خواهد بود که نفس دریافته
تا حالا به این موضوع فکر کردید که وجود خدا با عدالت‌اش در تناقضه؟
درود و سلام خدا بر شیطان و یاران باوفایش
مسافرین محترم نماز جماعت به امامت خلبان دوم مرتضی اردشیری در انتهای هواپیما برپا می‌باشد
من گرفتار سنگینی سکوتی نیستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است
مریزید بر قبر من جز شراب
دوست داشتم توی این شب یلدا گردن شجریان رُ بگیرم ببرم‌اش زیر میز اتاق‌ام تا می‌خوره بزنم‌اش‌ها، تا می‌خوره
امشب برای شب یلدا عزت‌الله انتظامی اومده بود خونه‌ی بچه‌هاش، اشتباهی زنگ خونه‌مون رُ زد، به‌اش گفتم برو خدا روزی‌ات رُ یه جا دیگه بده
گناهکار یعنی کسی که گناه می‌کاره
می‌میری
بعضی وقتا قبل از این‌که بتونیم تقلب کنیم برنده می‌شیم
خوبی آدم‌ها به اندازه‌ی خوبی خداشونه
من یه آیه بودم، نازل شدم، اومدم پایین، پایین، همین‌جور پایین، خیلی پایین، تا به شما رسیدم
تا حالا شده خواب‌‌ات بیاد؟
می‌دونید خدا وقتی انسان رُ آفرید به خودش چی‌فرین گفت؟ نه؟ نمی‌دونید؟ من به‌تون می‌گم: آ

مطلب ویژه

فالون دافا

«فالون دافا»، به «فالون گونگ» نیز معروف است. روشی معنوی است که بخشی از زندگی میلیون‌ها نفر در سراسر جهان شده است. ریشه در مدرسه بودا دارد. ا...

Google Analytics

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

Powered By Blogger

Google Reader

Add to Google
با پشتیبانی Blogger.