چشم اسفندیار
آقای موسوی در آخرین پیامی که به مناسبتِ فرارسیدن فصل آذر صادر کردهاند گفتهاند که «آگاهی چشم اسفندیار خودکامگان است»
در همین زمینه من یه نکتهای به ذهنام میرسه که با شما در میون میذارم.
من فکر میکنم که درسته که آگاهی چشم اسفندیار خودکامگانه، اما از یه جایی به بعد حتمن باید جلوش گرفته بشه!
برای اینکه مطلب براتون روشنتر بشه بگذارید یه مثال براتون بزنم.
فرض کنید که الان یه حکومتِ بیخدا در ایران حکمفرماست و موسوی داره سعی میکنه که مردم رُ از وجود خدا آگاه کنه و بعد از اینکه آگاهیِ مردم در زمینهی خدا به اندازهی کافی بالا رفت یک حکومت خدا پرست تشکیل بده.
اما اگر از اینجا به بعد جلوی افزایشِ آگاهیِ مردم گرفته نشه چه اتفاقی میافته؟
اتفاقی که ممکنه بیافته اینه که مردم به مطالعاتشون ادامه میدن و یه روز به این نتیجه میرسن که خدا واقعن وجود نداره و همهی اینها یک توهمه! آخ آخ آخ آخ... اینجاست که مردم علیه حکومت خدا پرستی که با هزار زحمت تشکیل شده بود شورش میکنند و شاید دیگه حوصله هم نداشته باشند که یک حکومت دیگه تشکیل بدهند.
پس اگر قبول کنیم که جلوی آگاهی از یک جایی به بعد باید گرفته بشه، خب الان حکومتی که بر ما حاکمه جلوی آگاهی رُ گرفته دیگه! چه کاریه که آگاهی مردم رُ زیاد کنیم، یه حکومتِ دیگه تشکیل بدیم، بعد دوباره جلوی آگاهی مردم رُ بگیریم؟ چه کاریه آخه؟ میدونید این تغییر حکومت دادنها چهقدر هزینه داره؟
انصافا این یکی را خوب اومدی!
پاسخحذفحمید