the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

دنده عقب

من اگر شهردار بودم، می‌گفتم پلاکِ خونه‌ها به جای این‌که یکی یکی زیاد بشه بیست تا بیست تا یا حتا پنجاه تا پنجاه تا زیاد بشه. این کار چند تا حُسنِ خیلی مهم داره! فرض کنید دیرتون شده، و دارید توی یه خیابونی دنبال پلاک ۱۰ می‌گردید. می‌رسید به اول خیابون می‌بینید روی پلاک‌اش نوشته ۱۸۰. با خودتون می‌گید ای وای... ۱۷۰ تا ساختمونِ دیگه باید برم تا برسم به مقصد. ولی اگر با ابتکاری که من به عنوان شهردار به‌خرج داده‌ام پلاک خونه‌ها مثلن ۲۰ تا ۲۰ تا زیاد شده باشه، شما فقط کافیه هف هش تا ساختمون رد کنید تا به مقصد برسید! می‌بینید؟ با یه کار خیلی ساده که هیچ هزینه‌ای هم نداره، اولن کاری کردم که شما خیلی سریع به مقصد برسید و کلی در وقت‌تون صرفه‌جویی می‌شه. دوم این‌که کلی در مسافتی که باید طی بشه و در نتیجه در مصرفِ انرژی صرفه‌جویی می‌شه. سوم این‌که مردم ِ شهری که من شهردارش باشم می‌تونند صبح‌ها تا ساعت ۱۱ بگیرن بخوابن. چون ساعت هفت از خواب پا می‌شن، بعد با خودشون فکر می‌کنند تا پلاک ۱۰ که راهی نیست، ساعت ۱۱ هم راه بیافتم می‌رسم! بعد می‌گیرن قشنگ تا ساعت ۱۱ می‌خوابن! در صورتی‌که اگر پلاک‌ها یکی یکی شماره گذاری شده بود مجبور بودید ساعت ۶ صبح از خونه راه بیافتید تا شاید به موقع برسید!

یه پیشنهاد دیگه هم دارم،
اگر دقت کرده باشید جلوی ماشین‌های آتش‌نشانی به صورت برعکس نوشته شده «آتش‌نشانی». حتمن تا حالا این سوال براتون پیش اومده که چرا برعکس؟ دلیل‌اش اینه که (همون‌طور که می‌دونید) وقتی یه ماشین آتش نشانی داره از پشت بوق بوق می‌کنه و به شما نزدیک می‌شه شما از توی آینه بتونید کلمه‌ی «آتش‌نشانی» رُ بخونید و راه بدید که ماشین رد بشه.
حالا پیشنهاد من اینه که علاوه بر جلو، پشتِ ماشین‌های آتش‌نشانی هم به صورت برعکس نوشته بشه «آتش‌نشانی»
این کار چند تا حُسن داره
اول این‌که ممکنه یه روزی یه ماشین آتش‌نشانی بپیچه توی یه خیابونِ یه طرفه، و خلاف جهتِ خیابون بوق بوق کنه که همه برن کنار، خب شما هم می‌رید کنار. اما وسطِ راه اگر این بدبخت بفهمه که اشتباهی پیچیده توی این خیابون، مجبوره دنده عقب بگیره و مسیر رُ برگرده. خب شما توی آینه چی می‌بینید؟ یه ماشینی که دنده‌عقب گرفته و داره از پشت با سرعت زیاد به شما نزدیک می‌شه! این‌جور موقع‌هاست که اگر پشتِ ماشین برعکس نوشته شده باشه «آتش‌نشانی» شما متوجه می‌شید که باید برید کنار. وگرنه این ماشین باید ساعت‌ها توی ترافیک گیر کنه.

یه کاربرد دیگه‌ی این پیشنهاد برای وقتیه که شما دارید توی یه جاده‌ی باریک و یک‌طرفه می‌رید، بعد می‌بینید یه ماشینی با سرعتِ خیلی زیاد داره از روبروتون می‌آد (خلاف جهت). (البته جلوی ماشین نوشته «آتش‌نشانی» ولی چون شما نمی‌تونید برعکس بخونید معلوم نیست چی نوشته). خلاصه چاره‌ای ندارید جز این‌که با هول و هراس ماشین‌تون رُ بکشید کنار و احتمالن برید توی گل و لایِ کنار جاده. اما همین‌که ماشین از کنارتون رد می‌شه می‌تونید چیزی که پشت‌اش نوشته شده رُ از توی آینه بخونید: «آتش‌نشانی». این‌جوری علاوه بر این‌که عصبانیت‌تون فروکش می‌کنه، خیلی هم خوش‌حال می‌شید که به یه ماشین آتش‌نشانی که در حال انجام ماموریت بوده راه داده‌اید تا سریع‌تر به مقصد برسه!

۲ نظر:

  1. عالی بود! می گما این پیشنهادت را ثبت فرهنگی کن! اصلا براش پروانه تولید بگیر!
    حمید

    پاسخحذف

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.