the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۹ آبان ۲۵, سه‌شنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

از دفترچه خاطراتِ یکی از پیامبران

نمی‌دانم مرا ندیده بودند؟
یا خود را به کوری زده بودند؟
که چنین سرها بریده و
نیزه‌ها در سینه فرو می‌بردند
گرچه خود عذاب بودند بر خویش
دعای من از چه روی بود و
چه بر عذاب‌شان می‌افزود، نمی‌دانم
به‌هرحال دعا کردم
از آن‌ها خواستم با هم کمی خوب‌تر باشند
باشد تا رستگار شوند
لاکن آن‌ها به من وقعی ننهاده سرها می‌بریدند
سینه‌ها می‌دریدند

از آن‌ها خواستم با هم کمی خوب‌تر باشند باشد که رستگار شوند لاکن آن‌ها به من وقعی ننهاده سرها بریدند نیزه‌ها در سینه فرو بردند گویی مرا ندیده بودند یا خود را به کوری زده بودند نمی‌دانم به‌هر حال دعای‌شان کردم که عذابی سخت آن‌ها را فرا گیرد (گرچه) خود عذاب بودند بر خویش دعای من از چه روی بود و چه بر عذاب‌شان می‌افزود نمی‌دانم به‌هرحال دعا کردم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.