the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۹ آبان ۱۹, چهارشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

خیلی خستمه، خیلی!

» یه سوالی که مطرحه اینه که چرا ما به خواستن می‌گیم خاستن ولی به توانستن نمی‌گیم تانستن؟ در مورد دلیل‌اش اومدم یه چیزهایی نوشتم ولی چون خیلی طولانی شد همه‌ش رُ پاک کردم!

» بعضی واژه‌ها توی فارسی هستند که از ساختار کلمه + الف + کلمه پیروی می‌کنند. مثل این‌ها:

گرماگرم، گوناگون، دمادم، سراسر

البته ما هیچ‌وقت نمی‌گیم «پا آ پا» چون گفتن دو تا آ پشت سر هم سخته. برای همین می‌گیم پای + آ + پا که می‌شه «پایاپا». البته پایاپای هم گفته می‌شه.

» حالا من یه سوالی دارم در مورد صفت فاعلیِ مرکبِ مُرَخَم که توی اول راهنمایی به‌مون یاد دادند. مرخم یعنی دُم‌بریده. مثلن سخن‌گو یه صفت فاعلی مرکب دم‌بریده هست و دلیل دم‌بریده بودن‌اش هم اینه که در اصل «سخن‌گوینده» بوده و «نده» از آخرش حذف شده. یا مثلن راست‌گو هم همین‌جوری ساخته شده. خداشناس هم همین‌جوری ساخته شده و اصل‌اش خداشناسنده بود یعنی کسی که خدا رُ می‌شناسه. سوالِ من اینه که چرا صفت فاعلی مرخم نداریم؟ مثلن چرا گوینده رُ مرخم نمی‌کنیم که به‌جاش بگیم گوی؟ مثلن می‌تونیم به‌جای «گوینده‌ی خبر» بگیم «گوی خبر». نمی‌تونیم؟

» بعدش من امروز به یه نفر گفتم خستمه. اون طرف هم برگشت به‌م گفت خستمه غلطه! باید بگی خسته‌ام. (توضیح: دلیلِ این‌که برگشت این بود که پشت‌اش به من بود و مجبور بود قبل از این‌که باهام حرف بزنه برگرده که روش به طرف من باشه. یعنی یه وقت فکر نکنید که برگشت و پشت‌اش رُ به من کرد!). خلاصه. من هم که اصلن حوصله‌ی حرف زدن و داد و قال نداشتم با هزار زحمت براش توضیح دادم که خستمه درسته! حالا برهانی که به‌کار بردم رُ برای شما هم می‌گم شاید یه روز به دردتون خورد. برهان اینه:
همون‌طور که گشنمه درسته، خستمه هم درسته. گشنمه یعنی گشنه‌امه. گشنه‌امه یعنی گشنه‌ام هست. گشنه‌ام هست یعنی گرسنه‌ام هست. گرسنه‌ام هست یعنی گرسنه‌ام است. «گرسنه‌ام است» هم یعنی «گرسنه هستم»!
خب، حالا ممکنه بگید «گرسنه‌ام است» غلطه. اما غلط نیست و ما از این ترکیب توی فارسی زیاد استفاده می‌کنیم. مثلن می‌گیم:
خواب‌ام می‌آید. خوب‌ام می‌آید معنی‌اش این نیست که خوابی که متعلق به منه داره می‌آد! بلکه معنی‌اش اینه که خواب دارد بر من می‌آید. آری مرا خواااااااااب می‌آید.
پس همون‌طور که «گرسنه‌ام است» درسته، «خسته‌ام است» هم درسته پس خستمه هم درسته!

خسته‌ام است، خسته‌ات است، خسته‌اش است
خسته‌مان است، خسته‌تان است، خسته‌شان است


پس اگر یه روز دیدید تیم ملی خوب بازی نکرد و باخت دلیل‌اش اینه که خستشون بوده. یا مثلن اگر از شهرستان براتون مهمون اومد می‌تونید به‌شون بگید: «حالا اگر خستتونه امشب خونه‌ی ما بمونید...»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.