the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

سه گانه - ۲ (هدیه‌ی شبِ کریسمس)

اون قدیما که هنوز جوراب نیومده بود، این‌طوری نبود که پدر مادرها شبِ کریسمس کادویی از طرف بابانوئل بذارن تو جوراب بچه‌هاشون. ممکنه بگید پس چه‌طوری بود؟ الان می‌گم.

زمان‌های قدیم یه چیزی بود به اسم کامپیوتر. حالا کاری نداریم کامپیوتر چی بود و چه‌طوری کار می‌کرد. فقط می‌خوایم ببینیم بچه‌ها اون موقع هدیه‌ی شبِ کریسمس‌شون رُ چه‌طوری می‌گرفتند.
شب که بچه‌ها می‌خوابیدند، مادرشون آروم درِ اتاق رُ باز می‌کرد، و وقتی که مطمئن می‌شد همه‌شون خواب هستند، خیلی آروم می‌رفت پشت کامپیوتر می‌نشست. بعد notepad رُ باز می‌کرد و یه جمله‌ی قشنگ می‌نوشت. یه جمله‌ای که نشون بده بابانوئل چه‌قدر بچه‌ها رُ دوست داره. بعد چیزی که نوشته بود رُ کپی می‌کرد توی clipboard و آروم از اتاق می‌رفت بیرون. صبح که بچه‌ها از خواب پا می‌شدند، اولین کاری که می‌کردند این بود که می‌رفتند پشت کامپیوتر و با خوش‌حالی ctrl+v می‌زدند تا ببینند بابانوئل چه هدیه‌ای براشون آورده.

اما امروز چی...

بچه‌های ما سرگرم جوراب‌های خودشون هستند و اگر چیزی در مورد کامپیوتر بشنوند حتمن خنده‌شون می‌گیره :)


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.