دیدار در آزادی
سر و صدای اطراف میدون برامون آزار دهنده نیست. حرفایی که به هم میزنیم زیاد نیاز به تمرکز نداره. نشستن توی چمن میدون آزادی پیشنهاد من نبود. پیشنهاد خودش بود. هر موقع با ماشین از میدون رد میشدم و میخواستم مسافر بزنم ایستاده بود اونجا. سوارش میکردم. دربست. برامون مهم نبود کجا بریم. با ماشین دور میدون میچرخیدیم و حرف میزدیم. اون از خودش می گفت، من از خودم میگفتم. یه روز که دیگه از این دور زدنها خسته شده بود بهم گفت علی؟ گفتم بله؟ گفت بریم توی چمن بشینیم؟ گفتم بریم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون