the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۸ بهمن ۲۸, چهارشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

دیدار در آزادی

سر و صدای اطراف میدون برامون آزار دهنده نیست. حرفایی که به هم می‌زنیم زیاد نیاز به تمرکز نداره. نشستن توی چمن میدون آزادی پیشنهاد من نبود. پیشنهاد خودش بود. هر موقع با ماشین از میدون رد می‌شدم و می‌خواستم مسافر بزنم ایستاده بود اونجا. سوارش می‌کردم. دربست. برامون مهم نبود کجا بریم. با ماشین دور میدون می‌چرخیدیم و حرف می‌زدیم. اون از خودش می گفت، من از خودم می‌گفتم. یه روز که دیگه از این دور زدن‌ها خسته شده بود بهم گفت علی؟ گفتم بله؟ گفت بریم توی چمن بشینیم؟ گفتم بریم...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.