the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۷ بهمن ۲۳, چهارشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

با من بیا

با من بیا، من خسته ولی آشناترم با ازدحام گره خورده در گلوی‌ات. با من بیا، از بین این‌همه عذر، بدتر از گناه، من را گزین، من این گناه ِ نکرده، مرا گزین. دستت به من سپار، چشمت ز راه، بردار، با من بیا...

این کوچه‌های سرد دست خواهند کشید از امتداد تا ناکجایشان اگر دست در دستم گذاری. من سوگند خورده‌ی این راهم، ناگزیر از ادامه‌ام، تو همراه شو. این لحظه‌های درد را به شمارش نشسته ای؟ ساکت نباش، چیزی بگو، دلم گرفت. لعنت به من که تو را اشتباه گرفت.

از پرسه‌های مداوم نه خسته‌ام، گاهی دلم بهانه‌ی رفتن نمی‌کند، این اضطرار به رفتن، ز من بگیر. فاش اگر کرده منم تو چرا رسوایی؟

۱ نظر:

  1. فحش چرا عزيز؟ بابت اين كلمات اهورايي سپاس گزارت هم هستيم...معركه بود...كيفي برديم

    شميده

    پاسخحذف

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.