ترس از مرگ
من بهدنبال احساسیام که از خدا بخوام برام یک بار بنویسه. فقط زماناش مهمه...
مرگ چهطوره؟
خوبه. احساس خوبیه
اولاش کمی همراه با ترسه. ولی زیاد طول نمیکشه. کمتر از چند ثانیهست
اگر مرگ کمتر از چند ثانیهست، پس زندگی چهقدره؟
ترس من از زندگیه نه از مرگ!
چهقدر باید این رو به تو-ی احمق بگم! که مرگ ترس نداره
وقتی یه چیزی حتمن اتفاق میافته که دیگه ترس نداره!
این زندگیه که ترس داره؛ که ممکنه هیچوقت اتفاق نیافته...
و ممکن هم هست که یک روز اتفاق بیافته. هماینه که ترساش رو کم میکنه
و هر چیزی که امکان اتفاق افتادن پیدا کنه، ترس از کیفیتاش میآد سراغ آدم
و ترس ِ از کیفیت مرگ، به اتفاقی به نام زندگی برمیگرده
کیفیت ِ مرگ رو زندگی تعیین میکنه
در جوب آب بمیری یا توالت، به لحظهی قبلاش برمیگرده، به لحظهای که زنده بودی
این رو بفهم! ترس من از زندگیه، نه از مرگ