the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۷ شهریور ۴, دوشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

شهروند نمونه

آقا پرهام [این‌جا] نوشته‌اند که آدم نباید تا وقتی در کشور خودش به بالاترین سطح نرسیده به فکر زندگی در کشور دیگه‌ای مثل اوکراین یا آمریکا بیافته. اما من به هف هش دلیل با این حرف مخالف‌ام. اول این‌که بنده خودم بیست و هفت ساله که دارم توی کانادا زندگی می‌کنم. این‌جا کلن این‌جوریه که آدم‌ها همه برای زندگی کردن تلاش می‌کنند، نه برای زنده موندن، حالا در هر سطحی که می‌خوان باشن. چه رفتگر، چه بنا، چه نجار، چه پزشک، چه داروغه، چه نانوا، چه خیاط، چه کارمند دولت، چه مهندس، چه نگهبان بانک، چه کفاش، چه افغانی حتا، هرکی کار کنه زندگی‌اش رُ می‌کنه، به تفریح‌اش هم می‌رسه، تعطیلات آخر هفته هم می‌ره، نمازش رُ هم می‌خونه اگر مسلمون باشه، روزه‌اش رُ هم می‌گیره اگر مسلمون یا یهودی باشه، کاباره‌ش رُ هم می‌ره اگر بی‌ناموس باشه.
دیروز یک فیلم آمریکایی دیدیم تقریبن مال صد سال پیش بود. توی فیلم یک زنه داشت رانندگی می‌کرد و وقتی به خونه‌ش رسید یک چیزی شبیه کنترل از راه دور از پنجره‌ی ماشین آورد بیرون و در گاراژ رُ باز کرد. دیگه همه‌ی ما از خنده روده‌بر شده بودیم. می‌گفتیم اَ... این درهای برقی گاراژ یکی دو ساله که توی ایران مد شده ولی صد سال پیش اینا چه چیزایی داشتنا... اَ... خلاصه ان‌قدر خندیدیم که نگو. من اون سال اولی که توی کانادا شرکت زده بودم نیاز شدیدی به پول داشتم. یه کاری کردم که هم خیلی جالب بود و هم الگویی شد برای بقیه ایرانی‌ها که می‌خواستن بدون هیچ پولی توی کانادا شرکت بزنن. ما سال اول به اداره‌ی مالیات یک درآمد الکی اعلام کردیم و مالیات‌اش رُ هم قرض کردیم و دادیم یه جوری. ولی چون درآمدی که اعلام کرده بودیم خیلی عالی بود تونستیم بعدش یک وام سنگین بگیریم و علاوه بر این‌که قرض و قوله‌مون رُ دادیم کلی هم بیزنس‌مون رونق گرفت. اما نمی‌دونم چرا خود کانادایی‌ها اصلن از این روش استفاده نمی‌کنند. واقعن به عقل‌شون نمی‌رسه آیا...؟! یا که چی؟ مثلن می‌خوان شهروند نمونه بشن؟ برو بابا من اگر می‌خواستم شهروند نمونه باشم که الان وعض‌ام این نبود

۴ نظر:

  1. نوشته ات جالب بود اما طرف نوشته من بیشتر با کسانی بود که بدون برنامه میخوان برن آمریکا و یا جایی دیگه واسه تحصیل ! مثلا درس را ایران زوری میخونه برای فلان دانشگاه اپلی میکنه و یا کاری اینجا نکرده میخواد بره توی کشور دیگه , آمریکا و کانادا و .. کسی ساکن نیست ولی ایران ساکن هستند و کاری نمیکنند

    پاسخحذف
  2. البته منظورم زیاد شهروند نمونه نبود , ولی ایران پله اوله و اون پله اول را باید رد کرد تا به پله دوم مثلا در کانادا و .. رسید , بعضی ها پاشونو میذارند روی پله دوم و بعد هم نمیدونند برن پله سوم یا روی همون پله دوم می مونند !

    پاسخحذف
  3. سلام
    ایده جالبی داشتی. واقعا به فکر کمتر کسی شاید برسه.
    دیگه اینکه من معنی این نوشته ات را که « هر کسی بی ناموس هست میره دیسکو» را نفهمیدم
    مرسی

    پاسخحذف
  4. به ناشناس: شوخی بود. منظور خاصی نداشتم. ببخشید اگر برداشت بدی ممکنه از حرف‌ام بشه. حالا چرا ناشناس؟ با ما باش! :)

    پاسخحذف

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.