the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۷, سه‌شنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

دست‌بوسی

داستان زیر در گذشته‌های خیلی دور و در زمان یکی از پادشاهان هخامنشی اتفاق افتاده:

برم دست‌اش رُ ببوسم؟
برو، فقط حواس‌ات باشه قبل از این‌که سلام بدی دست‌اش رُ [نبوسی]
باشه، حواس‌ام هست
آقا اجازه بدید دست‌تون رُ ببوسم
بگیرید مردک رُ! بگیرید مردک حروم‌زاده رُ
ول‌اش کنید، فقط می‌خواد دست‌ام رُ ببوسه، بیا ببوس
سلام آقا، به‌به، دست‌تون خیلی بوی خوبی می‌ده
اگه می‌شه یه دست هم روی سرم بکشید، خیلی ممنون
ازم چی می‌خوای؟
آقا من و دوست‌ام از دهات اطراف هخامنش اومدیم که فقط دست شما رُ ببوسیم و برگردیم، اگه اجازه بدید دوست‌ام هم بیاد دست‌تون رُ ببوسه
پاشو برو! اجازه داد تو هم بری دست‌اش رُ ببوسی
راست می‌گن قبل از این‌که سلام بدیم نباید دست‌اش رُ ببوسیم؟
نه بابا، مگه ندیدی من چی‌کار کردم؟ اول دست‌اش رُ بوسیدم بعد سلام دادم، نترس، برو، زیاد فرقی نداره
باشه
بگیرید مردک رُ! بگیرید مردک حروم‌زاده رُ
ول‌اش کنید، فقط می‌خواد دست‌ام رُ ببوسه، بیا ببوس
به‌به، دست‌تون خیلی بوی خوبی می‌ده
اگه می‌شه یه دست هم روی سر من بکشید، خیلی ممنون...
سلام آقا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.