دستبوسی
داستان زیر در گذشتههای خیلی دور و در زمان یکی از پادشاهان هخامنشی اتفاق افتاده:
برم دستاش رُ ببوسم؟
برو، فقط حواسات باشه قبل از اینکه سلام بدی دستاش رُ [نبوسی]
باشه، حواسام هست
آقا اجازه بدید دستتون رُ ببوسم
بگیرید مردک رُ! بگیرید مردک حرومزاده رُ
ولاش کنید، فقط میخواد دستام رُ ببوسه، بیا ببوس
سلام آقا، بهبه، دستتون خیلی بوی خوبی میده
اگه میشه یه دست هم روی سرم بکشید، خیلی ممنون
ازم چی میخوای؟
آقا من و دوستام از دهات اطراف هخامنش اومدیم که فقط دست شما رُ ببوسیم و برگردیم، اگه اجازه بدید دوستام هم بیاد دستتون رُ ببوسه
پاشو برو! اجازه داد تو هم بری دستاش رُ ببوسی
راست میگن قبل از اینکه سلام بدیم نباید دستاش رُ ببوسیم؟
نه بابا، مگه ندیدی من چیکار کردم؟ اول دستاش رُ بوسیدم بعد سلام دادم، نترس، برو، زیاد فرقی نداره
باشه
بگیرید مردک رُ! بگیرید مردک حرومزاده رُ
ولاش کنید، فقط میخواد دستام رُ ببوسه، بیا ببوس
بهبه، دستتون خیلی بوی خوبی میده
اگه میشه یه دست هم روی سر من بکشید، خیلی ممنون...
سلام آقا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون