the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۷ خرداد ۹, پنجشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

پرش

نمی‌دونم چرا یه دفه شب شد، تاریک نیست، چراغ‌های زیادی روشن هستند. کوچیک شدم. دارم پشت سر بابا مامانم راه می‌رم. دست هم‌دیگه رُ گرفته‌اند. فکر کنم شهربازی هستیم. بوی چمن می‌آد و... صدای ترق ترق بلال. یه نفر داره روی ذغال بلال می‌پزه. فکر کنم هشت سال‌ام بیش‌تر نیست. خوشحال‌ام :)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.