اگه امتحانه من هم بلدم چی کار کنم
اگر زندگی همهاش چند تا امتحانه، من دوست داشتم یکی از امتحانها رُ انقدر خوب میدادم که خدا از دفعههای بعد یه جور دیگه به من نگاه میکرد. یعنی مثلن بهم میگفت تو دیگه نمیخواد امتحان بدی. بیا اینجا بالا سرِ بقیه وایستا کسی تقلب نکنه. جر نزنه. یا اینکه بگه بیا ورقه صحیح کن. یا اینکه بگه اگه دوست داری بیا TA وایستا. یعنی به بقیه کمک کن که دهنشون توی امتحانها کمتر صاف بشه.
یا حداقل اگه اینهایی که گفتم نمیشه... یه کار دیگه هم میشه کرد
ما وقتی مدرسه میرفتیم، وقتی امتحان بود زنگِ قبلاش معلممون وقت میداد درس بخونیم. بعد اون موقع هر کسی دلاش میخواست میتونست بره پایین آبی چیزی بخوره برگرده. حالا اگر بشه یه همچین کاری اینجا هم کرد، من هم یه بار اجازه میگیرم میرم پایین آب بخورم. ولی دیگه بر نمیگردم. میرم اون گوشه موشهها یه جایی خودم رُ گم و گور میکنم. یا از روی دیوارِ حیاط میپرم میرم. فکر نمیکنم اینجوری باشه که نشه رفت. بالاخره یه راهِ فرار از هر چیزی وجود داره. میدونم که میتونم فرار کنم بدون اینکه کسی بفهمه. یه چیزای دیگهای هم میدونم که بعدن بهتون میگم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون