از آدمها خالی
- با اینکه امروز جمعه نیست ولی خبابونها خیلی خلوته
- امروز جمعهس
- آره. با این که امروز جمعهس خیابونها خیلی خلوته
- بیا بگیر
- چیه؟
- سیبه، بخور، خوبه برات
[صدای گاز زدن به سیب]
- برای فردا آمادهای؟
- آره. آمادهام. مواظب باش. چراغ سبزه
- قرمز که نیست! سبزه!
- احسان سرِ همین چهارراه تصادف کرد مُرد
- احسان؟
- من فردا نمیآم. دروغ گفتم. آماده نیستم
- مسخره کردی ما رُ؟
- نه بابا جدی میگم. نمیآم
- [چند دقیقه سکوت]
- [چند دقیقه و چند ثانیه سکوت]
- میدونی دارم به چی فکر میکنم؟
- نه. به چی فکر میکنی؟
- ولاش کن. فکر نمیکنم برات مهم باشه اگه بدونی
[چند ثانیه سکوت]
- یه آهنگ میذاری برام؟
- بگو چی بذارم
- Run away… run away to a place where nobody knows
- از کیه؟
- کاش میشد نذاریم بهار تموم بشه. کاش میشد...
[ماشین رُ میزنه کنار و یه گوشه نگه میداره. رو میکنه به من و میگه:]
- راست میگی. بهار داره تموم میشه...
- یادم نی آهنگاش از کیه، تو ذهنام تکرار میشه چند وقته
- [دستاش رُ میذاره روی دنده. یک کم مکث میکنه. ماشین رُ خاموش میکنه. سرش رُ برمیگردونه سمتِ چپ و به خیابون نگاه میکنه. همه چیز تار میشه]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون