پ
یک چیزی جالبی که در مورد حرف پ وجود داره اینه که این حرف تقریبن همیشه در اول کلمههای فارسی اومده:
پنیر، پیاز، پنبه، پژواک، پرنده، پرونده، پا، پیدا، پرواز، پیوند، پشگل، پشم، پدر، پیر، پسر، پر، پور، پیام، پس، پژمرده، پیش، پفک، پند،...
شما چند تا واژهی فارسی میشناسید که حرف پ اولاش نباشه؟ من زیاد نمیشناسم:
سپر، سپاه، اسپند، سپید، توپ، چاپ ؟؟؟ دیگه چی؟
شاپرک ، توپ ، تپل ، کمپزه ، کپر ،
پاسخحذفانگلیسی هم که الی ما شاء الله هست : شامپو ، آپارتمان ، آسپرین ، سوپ ،...
اجازه بده «کپل» رُ هم اضافه کنیم. البته شاپرک پذیرفته نیست چون یک کلمهی ترکیبیه
پاسخحذفپتیاره هم بنظرم لغت پرکاربردیه. حالا درسته «پ» اولش اومده، ولی حیفه که بهش توجه نشه.
پاسخحذفسپاسگزارم آریا جان. پتیاره هم واژهی خوب و زیباییه
پاسخحذفچاپار؛ پپه؛ سپهر؛ سپاهان؛ سپهبد؛ سپاه؛
پاسخحذفخيلي جالب بود. من اصلا تا حالا به اين فكر نكرده بودم. ولي شامپو و اپارتمان و اسپرين و ... فارسي نيستن. هستن؟؟
پاسخحذفنه رامن جان. اینهایی که گفتی هیچکدام فارسی نیستند
پاسخحذف