the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۷ خرداد ۱۴, سه‌شنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

بابا جان

چیزهایی که الان می‌خوام بگم در جهت رد یا پذیرفتن چیزی نیست. فقط بیان کردن چیزهاییه که شاید بد نباشه مطرح بشن.

اول این‌که امروز یک نفر یه جایی در مورد قیامت صحبت کرد. گفت اگر کسی با دلایل کاملن واضح و روشن به من ثابت کنه که چیزی به‌نام قیامت وجود داره، کوچک‌ترین تغییری در روش زندگی من به‌وجود نمی‌آد. با خودم فکر کردم چنین شخصی که تمام خوب و بدها رُ با معیار عقل خودش برای خودش تعریف کرده و فقط بر اساس اون‌ها رفتار می‌کنه، اگر دین به‌ش عرضه بشه، چی‌کار باید بکنه؟ چیزی که مسلمه اینه که دین روش زندگی کردنه، و چیزهایی که دین می‌گه یا با عقل این آدم جور در می‌آد یا در نمی‌آد.

و اما یک نکته هم در مورد نماز بیان می‌نمایم خوب گوش نمایید. چند تا پرسش در مورد نماز مطرحه. نخست این‌که نماز هدفه یا وسیله؟ فکر نمی‌کنم هیچ آدم عاقلی به نماز به چشم یک هدف نگاه کنه (تعریف آدم عاقل: آدمی که به‌چشم یک هدف به نماز نگاه نکنه). پس نماز وسیله است. وسیله‌ی رسیدن به یک هدف. حالا باید دید این هدف چیه، و آیا راه‌های دیگه‌ای هم برای رسیدن به این هدف وجود داره یا نماز تنها راه رسیدن به این هدفه؟ ممکنه جواب این باشه که راه‌های دیگه‌ای هم وجود داره ولی نماز به‌ترین راهه. حالا باید پرسید که به‌ترین راه یعنی چی؟ کی باید تشخیص بده که به‌ترین راه از بین چند تا راه چیه؟ فرض کنید همه‌ی ما بر این باشیم که نماز وسیله‌ی نزدیک شدن به‌خداست. حالا فرض کنید یک نفر می‌گه که من دو تا راه رُ امتحان کردم، دیروز نماز خوندم، امروز هم رفتم یه چاله‌ی دو متری توی حیاط خونه‌مون کندم و احساس کردم که کندن چاله‌ی دو متری من رُ بیش‌تر به خدا نزدیک کرد تا نماز خوندن.
حالا چند تا سوال دیگه مطرح می‌شه. اول این‌که اگر خودمون احساس کنیم که کندن یک چاله‌ی دو متری ما رُ بیش‌تر به خدا نزدیک می‌کنه، یعنی کندن چاله‌ی دو متری به‌تر از نماز خوندنه؟
ممکنه یک نفر از دیدگاه دکتر و مریض به این قضیه نگاه کنه و بگه ممکنه تو فکر کنی که کندن چاله‌ی دو متری بیش‌تر به خدا نزدیک‌ات می‌کنه، ولی به دلایلی که من می‌دونم و تو نمی‌دونی و دلیلی هم نداره بدونی، نماز خوندن بیش‌تر از کندن چاله‌ی دومتری تو رُ به‌خدا نزدیک می‌کنه حتا اگر تو چنین احساسی نداشته باشی.
حالا این‌جا این پاسخ مطرح می‌شه که باشه قبول، من نمی‌فهمم، ولی پروانه‌ی پزشکی‌ات رُ هم به‌م نشون بده لطفن. و چند تا از مریض‌هایی که تا حالا خوب کردی
یه وقتی هم هست که شغل یه نفر اصلن چاه کنیه. این شخص چهل ساله که هم چاه‌های دومتری می‌کنه، هم نماز می‌خونه. و احساس‌اش هم اینه که در این چهل سال همیشه از کندن چاه‌های دو متری احساس به‌تری داشته. حالا اگر آقای پزشک باز به این شخص بگه نه، فکر می‌کنی، یعنی چی. هی چاه کن می‌گه بابا جان

یه نفر رُ می‌شناسم که می‌گه آدم اگر دین نداشته باشه، پس تکلیف زندگی بعد از مرگ چی می‌شه؟!

همین دیگه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.