the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۷ اردیبهشت ۴, چهارشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

رستوران من و تو

بعد از انقلاب خیلی کارها باید انجام می‌شد، خیلی چیزها بود که باید عوض می‌شد. یادم می‌آد که تو جاده‌ی چالوس رستورانی بود به‌نام رستوران «من و تو». خب، این اسم زیاد خوب نبود. این اسم باید عوض می‌شد. برای همین اسم‌اش تغییر کرد به رستوران «تو». اما تغییر اسم‌ها همیشه هم موفق نبود. مثلن اسم کرمانشاه یه مدت شد باختران. اما دوباره برگشت به همون کرمانشاه. از این مثال‌ها خیلی زیاده. مثلن «شاهنامه‌ی فردوسی» هم یه مدت شده بود «نامه‌ی فردوسی». گوش می‌دی؟ «نامه‌ی فردوسی». اما نامه‌ی فردوسی زیاد معنی نداشت. می‌دونی؟ زیاد معنی نداشت که به شاهنامه‌ی فردوسی بگیم نامه‌ی فردوسی. یعنی اگر هم می‌گفتیم کسی متوجه نمی‌شد. خب، یعنی که چی مثلن به شاهنامه‌ی فردوسی بگیم نامه‌ی فردوسی؟ به نظرت معنی می‌ده؟ معلومه که نمی‌ده. اون موقع هم به نظر خیلی‌ها معنی نمی‌داد، به‌نظر خیلی‌ها...

۱ نظر:

  1. يه داستان در مورد تعويض نام ها از قبل از انقلاب هم هست كه در دوره‌ي رضا شاه تلاش شد تا براي كلمات عربي جايگزين پيدا كنند‏, خلاصه پس از تلاش فراوان براي اياب و ذهاب = آورد و برد، براي فلكه يا ميدان = گردكي و براي مستقيم هم = سيخكي را ساختند.
    و تركيبش شد: آورد و برد سيخكي به دور گردكي

    پاسخحذف

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.